مجله بنیادی
هنگامی که یک سازمان جهانی نیاز به برندسازی مجدد را درک می کند، موفقیت یا شکست به چند عامل بستگی دارد، مانند توانایی ذینفعان کلیدی برای همکاری با یکدیگر، ریسک های لازم و نگاه کردن به نام تجاری همانگونه که هست: یک نهاد در سطح سازمانی، نه یک شرکت فرسوده. دارایی
برندها در سطح سازمانی فعالیت میکنند، بنابراین تلاشها برای تغییر نام تجاری نیاز به رویکردی یکپارچه دارد که بر اساس تحقیقات و در کل سازمان اجرا شود.
کسبوکارهای موفق، رهبری، فناوری اطلاعات، منابع انسانی و بازاریابی را میدانند و بسیاری دیگر باید برای رشد یک برند قوی با یکدیگر همکاری کنند. در حالی که مدیرعامل تصمیم گیرنده نهایی است، برندهای سالم توسط همه افراد سازمان تجسم مییابند – شاهکاری بدون اینکه یک مدیر برند مشخص که همه را به همکاری با یکدیگر راهنمایی کند به دست نمیآید.
چه چیزی یک برند را قوی می کند؟
در دو کلمه: تحقیق و همسویی. اگر قرار است برندی پیشرفت کند، باید بر پایه تحقیقات و همسو با استراتژی کسب و کار باشد. بهترین راه برای ایجاد (و حفظ) یک نام تجاری قوی، از درون به بیرون است، و این با تحقیقات بازاریابی در سطح سازمانی شروع می شود. هنگامی که تحقیقات به طور ماهرانه اجرا شود، بینش هایی را در مورد مشتریان و کارکنان آشکار می کند که کسب و کارها می توانند از آنها برای ایجاد ارتباطات معنی دار با مصرف کنندگان استفاده کنند.
تبلیغ
نقطه ای در چرخه زندگی تقریباً هر کسب و کاری وجود دارد که رهبری نیاز به تغییر نام تجاری را درک می کند. این می تواند عقب ماندگی فروش یا کاهش سهم بازار باشد. گاهی اوقات، رقبای جدیدی وارد بازار میشوند و فرصتی را برای برندهای قدیمی فراهم میکنند تا آنچه را که آنها را متمایز میکند، دوباره بررسی کنند. در زمانهای دیگر، دورهای از گسترش با ادغام و اکتساب، نیاز به تعریف مجدد نام تجاری را ایجاد میکند.
این مورد در مورد یک شرکت مدیریت مسافرتی جهانی بود که ما به عنوان مشتری برای تحقیقات بازار گسترده و تلاش برای تغییر نام تجاری آن را پذیرفتیم.
ارتباط بین تحقیق و تغییر نام تجاری: مطالعه موردی
مشتری که به مدت 73 سال در صنعت مسافرت تغییر کرده است، سازگار و تکامل یافته است تا مرتبط و موفق بماند. این شرکت که در سفرهای امروزی پیشرو است، سرمایهگذاریهای استراتژیک در استعدادها، فناوری و شرکتهایی انجام میدهد که آن را برای به دست آوردن سهم بازار و گسترش قابلیتهای خود بدون تضعیف تعهد خود به ارائه خدمات نمونه به مشتریان، موقعیت میدهند.
با این حال، تواناییهایی که از طریق 10 سال خرید به دست آمد، هزینهای داشت. در حالی که سرمایهگذاریها موقعیت شرکت را در بازار تقویت کرد، تصمیم به اجازه دادن به شرکتهای خریداریشده برای حفظ برندهایشان منجر به هویت پراکنده و سردرگمی برند شد.
تحقیقات گسترده برند نیاز به ادغام برندهای اکتسابی تحت یک هویت تازه را نشان داد که به شدت نقطه تمایز شرکت را نشان میدهد: فرهنگ مردمی آن. از آنجایی که یک نام تجاری تنها زمانی ارزشمند است که درست باشد، مشتری ما نیاز دارد که تمام شرکت های خریداری شده را به طور کامل در یک موقعیت عملیاتی، فناوری، فروش و برند ادغام کند. در حالی که در سه مورد اول برتر بود، در ابتدا برای ادغام نام تجاری در بین شرکت های خریداری شده تلاش کرد.
اگر شرکت میخواهد پتانسیل کامل خود را بهکار گیرد، فرهنگ و رویکرد واقعی و آزمودهشده به کسبوکار که شرکت را تا این حد موفق کرده بود، باید در همه مکانها و کارمندان ادغام و ریشهیابی شود.
یکی از راههای مهمی که این مشتری، و همچنین شرکتهای دیگری که از طریق آن تلاشهای تغییر برند را انجام میدهند، میتوانند موفقیت را تضمین کنند، انتخاب آگاهانه برای عمل به بینشهای بهدستآمده از طریق تمرینهای تحقیقاتی برند است.
در حالی که واضح است، بسیاری از شرکت ها نیاز به تبدیل تحقیقات به استراتژی را نادیده می گیرند. کسب دانش مفید است، اما ارزش واقعی تحقیق در بکارگیری بینش در استراتژی بازاریابی است.
تبدیل تحقیقات برند مجدد به استراتژی برند
انجام تحقیقات برند کافی نیست. اگر بینشهای بهدستآمده در مرحله تحقیق در استراتژی برند به کار نرود، سرمایهگذاری در تلاش برای تغییر برند کوتاه خواهد بود.
پس از تجزیه و تحلیل دادههای تحقیق تغییر نام تجاری، ایجاد استراتژیهای بازاریابی و ارتباطی از دادهها ضروری است. معماری برند و پیام رسانی را توسعه دهید که نشان دهنده شخصیت شما باشد و نه فقط کاری که انجام می دهید. همه عناصر آشنای زیر باید هویت منحصر به فرد شما را بیان کنند:
• داستان برند.
• وعده برند.
• معماری برند.
• پیام برند.
• لوگو.
• پالت رنگ.
• تایپوگرافی و اهمیت آیکون ها
حتی عناصری که در درجه اول ماهیت بصری دارند (در مقابل کلامی) می توانند و باید به مخاطبان ایده آل شما بگویند که شما کی هستید و برای چه چیزی ارزش قائل هستید. پیامهایی که بر آن حقیقت متمرکز شدهاند، برند شما را به روشهای معناداری با مشتریان احتمالی و مشتریان مرتبط میکند.
در نهایت، با دستورالعملهای تازهسازی شده برند، استراتژی را با کمپینها و برنامههای بازاریابی وارد کنید که پیامهای برند جدید شما را به داستانهایی تبدیل میکند که توجه مخاطبان ایدهآل شما را به خود جلب میکند.
گسترش داستان یک برند به هر برندی
چالش ها و راه حل ها منحصر به شرکت ذکر شده نیست. داستان مشتری ما می تواند داستان هر برندی باشد.
اگرچه ویژگیهایی که بیشتر از همه در مورد یک برند مهم هستند تغییر کردهاند، اما امروزه برندها بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارند. سی سال پیش، یک برند نمادی از حس کیفیت و ثبات بود. امروزه یک برند باید این کار را انجام دهد و همچنین پیوندی به چیز دیگری ارائه دهد.
برندها باید کیفیت و ثبات را نشان دهند و در عین حال ارتباطی را برای جذب دیگران به آن ارائه دهند. ویژگی هایی که معنی دارند، مهم هستند.
در دنیای دیجیتال پراکنده امروزی، برندهای موفق ویژگی هایی را که با مشتریانشان به شیوه ای منحصر به فرد صحبت می کنند برجسته می کنند. این ویژگی ها می توانند شامل موارد زیر باشند:
• چگونه یک برند با مردم/فرهنگ خود رفتار می کند.
• چگونه یک برند با جهان رفتار می کند.
• چگونه یک برند به مشتریان خود کمک می کند و به آنها در تصمیم گیری هایشان اطمینان می دهد.
• انگیزه ها/هدف در پشت نام تجاری و اعتقادات آن.
اکنون برندها مترادف با تجربه کلی آنها هستند. برندهای قوی می دانند که هویت آنها کمتر به محصولات و خدمات مربوط می شود و بیشتر به تجربه ای است که برند در مورد محصول ارائه می دهد. اگر میخواهید برندتان به موفقیت برسد، دانستن آنچه شما طرفدار آن هستید ضروری است.
اجازه ندهید تلاشهای تغییر برند شما از بین برود. تحقیقات را با کمپین های بازاریابی که این هویت را برای مخاطبان ایده آل شما به شیوه ای معتبر و معنادار بیان می کند، به مرحله عمل در آورید.
در مورد برند ها بیشتر بخوانید :
تکنولوژیک ترین برندهای پوشاک در سال (2024)
اهداف برندهای بزرگ مد برای سال 2025 در آسیا (2024-25)
اینفلوئنسر مارکتینگ برای برندهای مد: آنچه در سال 2023 جدید است