تصویر : vogue business
مجله بنیادی
چکیده
این فصل با تحلیل شاخصهای عملکرد نوآوری، شاخصهای آزادی اقتصادی و شاخصهای انجام کسبوکار، تغییرات اقتصادی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را در چارچوب ماهیت تنوع اقتصادی بررسی میکند. این مقاله نشان می دهد که استراتژی های اقتصادی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس هنوز در توانایی آنها برای تأثیرگذاری بر عملکرد اقتصادی محدود است به طوری که اقتصاد آنها هنوز به شدت به منابع طبیعی وابسته است. بنابراین، این مطالعه بر نیاز کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به توسعه بخشهای خصوصی مبتنی بر فناوری و نوآوری جدا از هیدروکربنها مطابق با تئوری رشد درونزا تأکید میکند. این تحقیق توصیه می کند که هر کشور شورای همکاری خلیج فارس باید از سرمایه گذاری در بخش خصوصی حمایت کند که می تواند به توسعه نوآوری و فناوری کمک کند.
مقدمه
کشورهای شورای همکاری خلیج فارس GCC اقتصادهای رانتی هستند که منابع اقتصادی و ثروت آنها عمدتاً از استخراج منابع طبیعی به دست می آید. این کشورها به دنبال ایجاد تحول در اقتصاد خود از طریق ایجاد سرمایه انسانی، استفاده و تولید فناوری مدرن در بخش خصوصی هستند. بنابراین، این کشورها ممکن است با چنین سیاستها و استراتژیهایی در چشمانداز ملی خود، اقتصاد خود را برای دوران پس از نفت متنوع کنند. به این ترتیب، افزایش نقش بخش خصوصی و کاهش وابستگی آن به درآمدهای هیدروکربنی با ایجاد بخشهای مبتنی بر فناوری و نوآوری، مهمترین عواملی است که به تغییر اقتصادی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس کمک میکند (Ari et al., 2019). با این حال، مشکلاتی در توسعه بخشی وجود دارد که بتواند به عنوان منبع درآمد جایگزین برای کشورهای شورای همکاری خلیج فارس عمل کند. صادرات هیدروکربن هنوز مقدار زیادی از کل صادرات را تشکیل می دهد. در همه کشورها به جز بحرین و امارات، بخش هیدروکربن سهم قابل توجهی از کل تولید ناخالص داخلی دارد. این موفقیت امارات تا حد زیادی مدیون بخش گردشگری و مالی است. با این حال، کشورهای توسعه یافته دارای یک اقتصاد سازمان یافته هستند که توسط فناوری و نوآوری هدایت می شود (Archibugi & Michie, 1995). در یک اقتصاد مدرن در حال تغییر، توسعه فناوری همراه با نوآوری به عنوان محرک اصلی رشد اقتصادی تلقی می شود. در این مرحله پیشنهاد شده است که مدلهای رشد درونزا این موضوع را مورد توجه قرار دهند و سعی کنند توضیح دهند که چگونه برخی از کشورهای توسعهیافته در این زمینهها موفق میشوند و از طریق سرمایه انسانی و فیزیکی به رشد سریع دست مییابند، در حالی که برخی دیگر به دلیل عدم پیشرفت فناوری و نوآوری از نرخ رشد کندتر رنج میبرند (سایفر و دیتز، 2008). بر این اساس، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس قصد دارند بخش خصوصی خود را به ویژه در زمینه های فناوری و نوآوری گسترش دهند تا اقتصاد آنها بتواند به آرامی از دوره وابسته به نفت به دوران پس از نفت گذر کند. علیرغم این سوال که آیا این تلاشهای کشورهای شورای همکاری خلیج فارس برای تحقق تنوع اقتصادی موفقیتآمیز خواهد بود یا خیر، میتوان در کوتاهمدت یک تحلیل اقتصادی انجام داد، هرچند پاسخی بلندمدت خواهد داشت.
تصویر :pinterest.com
این مطالعه تغییرات اقتصادی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس را در چارچوب ماهیت تنوع اقتصادی از طریق تحلیل شاخصهای عملکرد نوآوری، شاخصهای آزادی اقتصادی و شاخصهای انجام کسبوکار با ارجاع به دادههای ثانویه بررسی میکند. بر این اساس، این مقاله استدلال میکند که تأثیر استراتژیهای اقتصادی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در دهههای گذشته بر عملکرد اقتصادی هنوز محدود است، به طوری که اقتصاد این کشورها همچنان به شدت به منابع طبیعی متکی است. بنابراین، این مطالعه بر اهمیت توسعه بخشهای خصوصی مبتنی بر فناوری و نوآوری جدا از هیدروکربنها برای کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با اشاره به تئوری رشد درونزا تأکید میکند.
در مورد سازمان و محتوای مقاله، در ادامه مقدمه، بخش. 24.2 با تمرکز بر اقتصاد رانتی به عنوان یک بحث اقتصاد سیاسی و نقش بخش هیدروکربن به عنوان یک بحث بخشی، دلایل تغییر اقتصادی را مورد بحث قرار می دهد. در بخش 24.3، نقش نوآوری در تعیین تحول اقتصادی با ارجاع به نظریه رشد درون زا به عنوان یک بحث نظری و با تحلیل پیشرفت نوآوری کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بررسی می شود. بخش پایانی مطالعه را به پایان می رساند.
چرا کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به تحول اقتصادی نیاز دارند؟
کشورهای شورای همکاری خلیج فارس حدود 30 درصد از ذخایر اثبات شده جهانی نفت و حدود 20 درصد از گاز جهانی را در اختیار دارند (EIA، 2021). از این رو، صنایع نفت و گاز از عوامل اقتصادی اولیه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس هستند. با توجه به اینکه پویایی اجتماعی و سیاسی را نیز تحت تأثیر قرار می دهد، ساختار اقتصادی منحصر به فردی را ایجاد می کند. در این زمینه، بحث «دولت رانتیر» برای کشورهای شورای همکاری خلیج فارس آغاز می شود (اندرسون، 1987؛ مهدوی، 1970). کشورهای غنی از گاز طبیعی و نفت به شدت به منابع طبیعی خود برای تولید درآمد وابسته هستند که با بهره وری بخش خصوصی آنها ارتباطی ندارد. در نتیجه، شرکت های نفت و گاز ملی می شوند و اقتصادهای شورای همکاری خلیج فارس توسط بخش دولتی تعیین می شوند. تصمیمات اقتصادی (به عنوان مثال، سرمایه گذاری، بانکداری) کشورهای غنی از منابع توسط بخش عمومی اداره می شود (کوستانتینی، 2017). با این حال، منجر به مشکلات توزیع ثروت (اجاره) در این جوامع می شود. همانطور که در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، تنها تعداد کمی در تولید ثروت در محیط های فاسد و مشتری گرا نقش دارند (ببلاوی، 1987). هنگامی که مردم عادی از اجاره بها سود نمی برند (Leber, 2019)، موضوع نفرین منابع ایجاد می کند، زیرا ممکن است ناآرامی ها افزایش یابد و سیاست های پیشگیری ممکن است یک دایره مشکل ناگسستنی ایجاد کند. علاوه بر این، شبکههای حمایتی منجر به ادغام پویاییهای اقتصادی و پویاییهای اجتماعی میشود که منجر به مشکل سیاسی دیگری میشود که گرایش به خودکامگی است (Krane, 2019).
با تقسیم ثروت با چند نفر، دولت ها می توانند از ناآرامی های اجتماعی ناشی از گسترش نظامی جلوگیری کنند (راس، 2001). با این حال، این تنها راه حل نیست. برای انطباق با انتظارات جامعه، که با تسلط بخش دولتی بر بخش خصوصی تعریف می شود (POMEPS، 2019)، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس باید مالیات های پایین را برای شهروندان خود حفظ کنند. این ساختار حکومتی شکننده، نخبگان سیاسی مسلط را که منابع دولتی را کنترل میکنند، و نخبگان غنی از منابع را که یک تاجر و یک صنعتگر ثروتمند هستند، حفظ میکند (کامراوا، 2011). ساختار اقتصادی بدون رقابت و ابتکار منجر به مسئله نیروی کار کم می شود. دو پویایی وجود دارد که این مشکل را در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس حل میکند: کارگران خارجی اکثریت بخش خصوصی را تشکیل میدهند، که دستمزدها را نیز پایین نگه میدارد زیرا از بیماری هلندی جلوگیری میکنند. و شهروندان با دستمزدهای بالاتر برای بخش دولتی کار می کنند (هرب، 2019). علاوه بر این، دومی انتظارات از بخش عمومی برای افزایش مازاد را کاهش می دهد. علاوه بر این، اگر قیمت کالایی که درآمد دولت را تعیین میکند مانند سالهای 2014 تا 2016 از 96 دلار به 50 دلار و سپس به 42 دلار در هر بشکه سقوط کند، چه؟ در پی پایان عصر نفت، اقتصاد آسیب پذیرتر می شود و بنابراین تنوع اقتصادی ضروری می شود. با این حال، با توجه به پویایی فعلی، تنوع بخشی تنها از طریق تحول اقتصادی امکان پذیر است.
موضوع تحول اقتصادی هم به حوزه اجتماعی و هم به حوزه سیاسی مربوط می شود. بنابراین نیاز به توجه بخش خصوصی و دولتی دارد. با توجه به شرایط کنونی شورای همکاری خلیج فارس، رانت به دست نیاورده نفت و گاز مانع از رقابت در سطوح نخبگان اقتصادی و سیاسی میشود، بنابراین «کارآفرینی سرمایهداری» و «سختکوشی» تنها گزینه هستند. "دولت رانتیر" به عنوان نقطه مقابل "دولت تولید" در نظر گرفته شد (Rutledge, 2017, p. 136). یک حالت تولید پویایی بازار را در نظر می گیرد، در حالی که دولت های رانتیر توسط منابع خود محدود می شوند (Adedoyin et al., 2017). بنابراین کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نسبت به سایر کشورها در تحول اقتصادی خود با چالش های بیشتری مواجه هستند. در تلاش برای دور ماندن از چنین چالشهایی، برخی از کشورها از زمان موج نئولیبرالیسم در دهه 1980 به تغییر اقتصادی دست زدند. جالب است که چگونه کشورهای اروپای مرکزی شرقی پیش سوسیالیستی چشمانداز اتحادیه اروپا را پذیرفتهاند و چگونه کشورهای مستبد آسیای شرقی موفق شدهاند (Ahrens, 2006). اجرای قوی مقررات اقتصاد بازار و یک چارچوب نظارتی اقتصاد بازار می تواند به عوامل احساس راحتی بدهد و آنها را مسئولیت پذیرتر کند (Ahrens, 2006). با این حال، از آنجایی که کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از قبل بر درآمد مبتنی بر منابع طبیعی متکی هستند، استفاده از اقتصاد مبتنی بر تولید که به رشد سریعتر کمک میکند، دشوار است. از نظر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، بنابراین می توان بیان کرد که ایجاد ارزش بلندمدت مستلزم فداکاری های کوتاه مدت است (هرتوگ، 2013).
بخش اول مقاله : نوآوری، انتقال فناوری، و رشد درون زا در کشورهای شورای همکاری خلیج فارس
در مورد تکنولوژی های مد بیشتر بخوانید :
10 تکنولوژی آینده برای اثبات اهمیت صنعت مد در آینده (2025)
تکنولوژی ها و صنعت مد در آینده (2025)
تاثیر آتش سوزی های کالیفرنیا بر صنعت فناوری، دره سیلیکون و دنیای مد؟ (2025)
هوش مصنوعی در تجارت مد (2024-25)