مجله بنیادی
بین نشان دادن لباس های واقعی و فانتزی برای فروش در فروشگاه یک فشار و کشش وجود داشت. برخی از طراحان موفق شدند آن نقطه شیرین را در این بین پیدا کنند.
سال 1967 بود. ایده pret-a-porter هنوز یک ایده بدیع بود و شیوه خرید و لباس پوشیدن زنان را متحول کرد. در پاسخ، Maison Dior به تازگی خط تولید لباس های آماده میس دیور خود را راه اندازی کرده بود. ماریا گرازیا چیوری برای آخرین مجموعه خود به زیبایی شناسی آن دوران اشاره کرد، اگر نگوییم روح انقلابی آن.
مانند دمنا و هدی اسلیمان، چیوری طراح است که در مورد دیدگاهش برای نحوه لباس پوشیدن زنان تزلزلی ندارد. برند زنانگی او همیشه ریشه در نوعی ظرافت کلاسیک، چاپلوس و بخشنده دارد.
با این حال، تغییرات بی نهایت کوچکی وجود داشت - به جای باز کردن با یک ژاکت بار یا یک دامن گشاد، اولین نگاه او یک کت ترنچ برنزه بود که روی شلوارهای راسته پوشیده شده بود و یک پیراهن سفید. پس از آن، یقههای یقهپوش و دامنهای چیندار بهدست میآمدند. غلافها و دامنهای کوتاهی در خط A وجود داشت که با چکمههای پاشنهدار شلخته پوشیده میشد.
همچنین کت و شلوارهای عالی و چند کت و شلوار دامن بسیار مد وجود داشت. قسمت لباس شب کاملاً پراحساس بود - ستونهای روشن به طور کامل یا به صورت دستهای دور یقه. موتیف اجرای این مجموعه یک گرافیک دستنویس میس دیور بود که به طور یکسان روی لباسها و لوازم جانبی پخش میشد. تحت سرپرستی چیوری، دیور تبدیل به یک جاجرنورد تجاری شده است. این مجموعه مطمئناً این موفقیت را حتی بیشتر میکند، هر چند گاهی اوقات آرزو میشود که چیوری با حرکات جسورانهتر نقاشی کند و کمی از پارامترهایی که برای خودش تعیین کرده است قدم بردارد.
در انتهای دیگر طیف، آنتونی واکارلو در سنت لوران قرار دارد، نام دیگر خیمه شب بازی که هفته مد پاریس را افتتاح می کند. لباسهایی که او نمایانگر آن است و به نظر میرسید فقط در سرمقالههایی از زندگی قرار دارد (اگرچه چه تصاویر قدرتمندی میسازند!). حتی اگر آنها به طبقه مغازه هم برسند، شاید فقط تعداد کمی از افراد شجاع آنها را از دست بدهند.
پس از سودمندی فصل گذشته تکرار می شود و به هر حال برای سنت لوران با متریال هایی همچون پنبه و گاباردین، آونگ دوباره به سمت زرق و برق و شهوانی بیمعنا برگشت. لباسها و لباسهای ابریشمی به جورابهایی سادهتر از لباسهای واقعی تبدیل شدند. چیزهایی مانند دامن های مدادی تا زانو و بلوزهای بیدمشکی وقتی کاملاً شفاف رندر شدند، ناگهان تغییر شکل دادند.
این پالت رنگهای پودری آرایش تاریخ خاصی را تداعی میکرد، در حالی که سیلوئتها به طور ظریفی به مجموعه بدنام سال 1971 ایو سن لوران اشاره میکردند، بدنام به دلیل شوکه کردن جامعه مؤدب با پژواکهای پاریس دوران جنگ در دهه چهل. از آن مجموعه، Vaccarello پاشنههای گوهای، عمامههای محکم بستهشده، چاقهای خز غولپیکر را قرض گرفت - اگرچه در اینجا آنها در واقع از پرهای مارابو ساخته شدهاند. چیزهای زیادی وجود نداشت که شفاف نبود، اما چیز کمی که وجود داشت، عالی به نظر می رسید - کت های چرمی گرد، خیاطی با شانه های قوی اما نرم و شلخته، آن شماره های مارابو. این مجموعه که فانتزی از کمد لباس زنانه بود، دورترین چیز از تجاری بود - برای تصویرسازی قوی بود، اگرچه باید دید که چگونه به تجارت تبدیل خواهد شد.
در برند اسکیاپارلی ، دانیل روزبری نشان داد که چگونه می توان تئاتر را با عملی ترکیب کرد. در سالهای اخیر، دیده شدن این برند به لطف فرش قرمز و لباسهای اوت کوتور بسیار بالا رفته است. اما در این فصل، رزبری در مورد جایگاه لباس های آماده در دنیای شیاپارلی که ساخته بود فکر می کرد. پاسخ او این بود که کمی منطقیتر باشد، ادغام آن در زندگی روزمره مشتریانش کمی آسانتر باشد، در حالی که هنوز بویی از آن درام شیاپارلی را حفظ میکند.
ظاهر آغازین حاکی از دور شدن از عناصری خارقالعادهای بود که تا به حال کارت ویزیت او بوده است: سه کت و شلوار در رنگهای خاکستری، مشکی و برنزه، بریدهشده در یک تناسب آرام. سوررئالیسم در جزئیات بود، مانند کراوات های ساخته شده از موهای بافته شده. تعداد زیادی کت بزرگ، شیک و محدود وجود داشت که فقط دکمههای طلایی رنگ و براق آنها نشاندهنده شیک بودن آنها بود. ژاکتهای پفی دارای آثاری از آناتومی انسان بودند. همچنین لباسهای ترومپ لوئیل بسیار شوخآمیز و بدون شوخی بودند که توهم بدنی را ایجاد میکردند که کمی کج شده بود.
در Courrèges، Nicolas di Felice راهی برای صحبت در مورد ایجاد هیجان و جذابیت و جسور بودن در بین مخاطیبن این برند می شود. او یک دست مدلهایش را در جیب قرار میداد که مستقیماً در جلوی فاق قرار داده شده بود - یک حرکت ساده، اما نگرش آن به خوبی نشان میداد. او همچنین نشان داد که می توان به گذشته نگاه کرد بدون اینکه در آن گیر کرد. آثار او زاویهای مانند زیباییشناسی عصر فضایی آندره کورژس را داشت، اما بسیار ریشه در زمان حال داشت - این مجموعه مملو از کتهای یقهبلند و لباسهای گرافیکی و نامتقارن بود که در قرن بیست و یکم، ژنرال Z. میل آن را به نمایش گذاشت.
همچنین چمنا کمالی درChloé، اینگونه بیان می کند که یکی از اولین بازیهای بزرگ هفته، به عقب نگاه میکردیم تا به جلو برویم. شاید خیلی زود است که بگوییم، اما او ممکن است به تنهایی شیک بوهو را بازگرداند. آنچه او ارائه کرد، مجموعه ای سرگرم کننده، عشوه گر و تازه بود که با اطمینان و قانع کننده کدهای خانه را که توسط کارل لاگرفلد در دهه هفتاد تعریف شده بود و توسط فیبی فیلو در Noughties اصلاح شده بود، تکرار می کرد.
بلوزهای توری رنگارنگ و لباسهای موسلین هوادار با شلوارهای آبشاری وجود داشت که گاهی با شلوار جین دو رنگ، شلوارهای گشاد یا تا حدی در چکمههای بلند میپوشیدند. متعادل کردن این نرمی، انتخابی قوی از شنل هایی از چرم، اختراع، پشم چکیده و گاباردین بود. کمالی در یادداشت های برنامه خود به «زیبایی طبیعی» و «احساس آزادی و ناسازگاری» اشاره کرد. در هفته ای که دید زنانه برای زنان طراحی شده بود، برداشتی قانع کننده از زنانگی مدرن بود.
تحلیل و مقایسه و نگاهی به کالکشن دو برند در هفته پاریس 2024
در مورد برند ها بیشتر بخوانید :
برندهای برتر Metaverse که محصولات دیجیتالی را می فروشند
داستان برند Salvatore Ferragamo از ابتدا تا کنون (2024-25)
برند نایکی و آینده مد با این برند (2024-25)