مجله بنیادی
خلاصه
در دهه های اخیر، دنیای مد و طراحی پارچه به طور فزاینده ای به یکدیگر نزدیک شده و به یکدیگر وابسته شده است. طراحان مد می دانند که آینده حرفه آنها تا حد زیادی به ایده ها و معنای افراد بستگی دارد، نه تنها به فرم ها و مواد بستگی دارد. مد بالا به عنوان "مد ایده" نامیده می شود، و ایده پردازان به عنوان "مفهوم پردازان مد" که کارهایشان با نوآوری و آزمایش تجسم شده است، نامیده می شوند. طراحی مفهومی مد همچنین می تواند به عنوان کمک مد در «پیدا کردن خود، در ارائه ماهیت واقعی خود درونی و بیرونی» تعریف شود. نه تأمل در مشاهده و ارزیابی دیگران، بلکه در عوض احساس و لذت شخصی و مد به عنوان وسیله ای برای رسیدن به این هدف.
اگرچه طراحان استعدادهای ذاتی دارند که ممکن است به قوانین سفت و سخت محدود نشوند، یک چارچوب سیستماتیک باید برای ارائه یک فرآیند طراحی موثرتر و کارآمدتر مفید باشد. مدلهای موجود فرآیندهای خلاقانه سایر رشتههای طراحی به منظور نشان دادن تنوع فرآیند و ارائه توصیف گستردهای از فرآیند طراحی تمایل دارند، اما چارچوب خاصی برای طراحی مد مفهومی پیشنهاد نشده است. از آنجایی که شکاف دانش آشکاری بین موضوعات طراحی مد مفهومی وجود دارد، این مطالعه به دنبال شناسایی ابعاد موفقیت خلاقانه در این حوزه خاص است. درک کامل ابعاد تئوریهای خلاقیت و فرآیندهای خلاقانه در رشتههای مختلف طراحی به ایجاد زمینهای غنی برای مطالعه فعالیتهای خلاقانه در حوزه طراحی مد مفهومی کمک میکند. پژوهش حاضر تلاش می کند 1) شناسایی طراحی مد مفهومی مبتکرانه و سیستم خلاقانه آن را بررسی کند، 2) چارچوب نظری فرآیند طراحی را ایجاد کند که مجموعه ای از اقدامات خلاقانه را ارائه می دهد و 3) مدلی از فرآیند طراحی را توسعه دهد که عمومیت دارد. هم طراحی پارچه و هم طراحی مد، با ادغام منطقی دانش حرفه ای از حوزه های مختلف طراحی در یک چارچوب مفهومی سیستماتیک. با توجه به تحقیقات دقیق در مورد فرآیند طراحی طراحی مد مفهومی، این موارد باعث افزایش علاقه من به بررسی روند طراحی توسعه طراحی مد مفهومی و تفکر خلاق در ذهن طراحان مفهومی می شود. در نهایت، این مطالعه ظهور و توسعه مد مفهومی را مستند و ردیابی کرد و عملکرد میان رشتهای را در لبههای رشته مد به نمایش گذاشت.
مقدمه
در دو دهه گذشته، مد و طراحی پارچه به طور فزاینده ای به یکدیگر وابسته هستند. برخی از طراحان رده بالا نسبت به تمرکز تجاری مد معاصر واکنش نشان می دهند و از چرخه های مد سنتی، محدودیت های فصلی و فرآیندهای مبتنی بر بازار به سمت رویکردی مفهومی، تجربی و مبتنی بر فرآیند منحرف می شوند. این همکاری عالی کار طراحی منجر به ادغام فرآیندهای طراحی می شود. شغل یک طراح به جای توصیفی، تجویزی است. وقتی دانشمندان چگونگی جهان را توصیف می کنند، طراحان پیشنهاد می کنند که چگونه ممکن است باشد. همه طراحان تا حدودی "آینده شناس" هستند. مانند آینده، طراحی هرگز نمی تواند هدف خود باشد. فرآیند طراحی به روشی تبدیل می شود که طراحان به این ساختار مشکل متغیر پاسخ می دهند. یک فرآیند طراحی ساختاریافته به طراحان کمک می کند تا بازارها به طور فزاینده ای تهاجمی شوند. استفاده شرکت ها از قالب های تیمی برای حل مشکلات در حال افزایش است و توسعه محصولات مد پیچیده تر می شود. بنابراین، مطالعه چگونگی کنترل و تغییر این فرآیندهای طراحی یکی از مهم ترین مهارت هایی است که یک طراح باید توسعه دهد. مدل ها و تئوری های فرآیند طراحی توسط محققان در رشته های مختلف طراحی پیشنهاد و مورد مطالعه قرار گرفت.
تورنس و همکاران فرآیند طراحی را اینگونه توصیف کرد: «حساس شدن یا آگاه شدن از مشکل ... گردآوری اطلاعات موجود ... جستجو برای راه حل ها ... و برقراری ارتباط با نتایج». مدل فرآیند طراحی، تفکر سیستمی در نامگذاری رویکردی خاص برای درک و حل مسائل است. این به طراح کمک می کند تا تفکر طراحی خلاقانه را بر اساس ایجاد ایده ها توسعه دهد. مدل های اصلی طراحی مد بر اساس تئوری معماری و طراحی مهندسی بودند. چارچوب تحلیلی به کوبرگ و همکاران ارجاع داده شد. برای مراحل ابتدایی درگیر در فرآیند طراحی: تجزیه و تحلیل - سنتز - ارزیابی.
ظهور طراحی مد مفهومی
در دو دهه گذشته، مد و طراحی پارچه به طور فزاینده ای به یکدیگر وابسته هستند. پارچههای امروزی، به دلیل نحوه تولید و کاربردهایشان، به طراحان اجازه میدهند که آزادی بیشتری برای کشف مسائل (به عنوان مثال، پارچه LED) در کنار ظاهر و سبک معمولی داشته باشند.
طراحان مد می دانند که آینده حرفه آنها تا حد زیادی در انتخاب پارچه نهفته است. فنآوری پیشرفته نساجی زیباییشناسی، کیفیت لمسی و قابلیتهای عملکردی جدیدی را به همراه دارد. صنایع دستی سنتی مانند بافندگی، بافندگی، گلدوزی و جزئیات پیچیده دستی در کنار روشهای پیچیده جدید به کار میرود. پوشش با تکنولوژی بالا، برش لیزر، جدیدترین پارچه های میکروفیبر، آلیاژهای حافظه دار و لباس های فنی از کاربردهای صنعتی تهیه شده است. در مقابل این پسزمینه، تعامل پارچه با طراحی مد نوآورانه شگفتانگیز است و با این حال، فرمهای ترکیبی نتایج انقلابی ایجاد میکنند.
توجه روزافزونی به طراحی مفهومی انقلابی در صنعت مد شده است. تعدادی از طراحان تأثیرگذار در واکنش به نیاز به تجدید مداوم از جنبه تجاری مد خارج شده بودند. این طراحان به عنوان مفهوم گرایان مد شناخته می شوند. آنها رویکردی نوآورانه به مد را مطابق با فلسفه ها و رویکردهای شخصی خود می پذیرند. رویکردهای «تغییر فرهنگی، کاوش و تلاقی» آنها، پذیرش فزاینده مد را به عنوان یک عمل مفهومی و فرهنگی مهم نشان داد. این مفهومگرایان مد بر رویکردی کلنگر به مجموعههای خود اصرار دارند و این شامل نقش کلیدی در ایجاد و نظارت بر توسعه پارچهها و مجسمههای پارچهای کاملاً جدید است. این همکاریها اثری هیجانانگیز بر روی مد و نساجی بر جای میگذارند. مجموعه ها ادغام پارچه های نوآورانه و صنایع دستی بی عیب و نقص را به نمایش می گذارند. طراحانی مانند حسین چایلان، ایسی میاکه، زاندرا رودز، دریس ون نوتن، جان گالیانو و ویوین تام با این دوگانگی مد مشخص می شوند.
بخش اول
در مورد هنر مفهومی و آوانگارد بیشتر بخوانید :