کتاب زبان مد و روانشناختی لباس (بخش اول ) (2025)

تصویر:pinterest.com

 

 

 

 

 

 

مجله بنیادی 

 

 

 

 

 

 

 

 

کتاب زبان مد و روانشناختی لباس

 

بُعد اجتماعی و اقتصادی تاریخ، پیوند بین لباس و پدیده‌های عاطفی انسان، آن‌طور که توسط لوسین فور تعریف شده است، و نیاز به درک ایدئولوژیک از گذشته، آن‌طور که توسط مورخان مارکسیست مطرح شده است، را در نظر گرفته است. در واقع، این کل «دیدگاه نهادی» در مورد لباس است که از دست رفته است، شکافی که با توجه به اینکه لباس هم یک موضوع تاریخی و هم یک موضوع جامعه‌شناختی است - اگر اصلاً چنین موضوعی وجود داشته باشد - بسیار متناقض‌تر است.

 

بنابراین، کاستی‌هایی که تاکنون در تاریخ لباس داریم، اول از همه، آن‌هایی هستند که در تمام اشکال تاریخ‌گرایانه تاریخ مشهود هستند.

 

 

 

تصویر:pinterest.com

 

 

 

و با این حال، مطالعه لباس یک مشکل معرفت‌شناختی خاص را مطرح می‌کند - که ما حداقل می‌خواهیم در اینجا بر آن تأکید کنیم: یعنی، مشکلی که با «تحلیل هر ساختاری به محض قرار گرفتن در تاریخ آن مطرح می‌شود، اما «اجازه داده نمی‌شود که از ساختار بودن دست بکشد». یک لباس در واقع، در هر لحظه از تاریخ، این تعادل اشکال هنجاری است که همه آن‌ها «دائماً در حال تغییر» هستند. تاریخ‌های لباس این مشکل را حل کرده‌اند، اما تنها به شیوه‌ای گیج‌کننده. آن‌ها در مواجهه با الزام به کار بر روی فرم‌ها، سعی کرده‌اند تفاوت‌ها را فهرست کنند: برخی از این تفاوت‌ها مربوط به خود سیستم لباس‌های مبدل هستند (تغییرات در مشخصات)، و برخی دیگر، تفاوت‌های خارجی، از تاریخ عمومی (با استفاده از دوره، کشور، طبقه اجتماعی) گرفته شده‌اند. یک ضعف کلی در این پاسخ‌ها وجود دارد که هم در سطح تحلیل و هم در سطح ترکیب یافت می‌شود. در مورد تفاوت‌های درونی، هیچ تاریخ لباسی هنوز زحمت نکشیده است که برای تعریف آنچه که در هر لحظه ممکن است یک سیستم لباس‌های مبدل باشد، یعنی ارزش‌شناسی کلی (محدودیت‌ها، ممنوعیت‌ها، تساهل‌ها، انحرافات، خیال‌پردازی‌ها، تطابق‌ها و استثنائات) که آن را تشکیل می‌دهد، وقت بگذارد. کهن‌الگوهایی که به ما داده می‌شود صرفاً گرافیکی هستند، یعنی بیشتر زیبایی‌شناختی هستند تا جامعه‌شناختی.

 

 

 

 

تصویر:pinterest.com

 

 

 

 

 

علاوه بر این، در سطح خود لباس، با وجود جدیت فهرست‌های گردآوری‌شده، تحلیل همچنان گیج‌کننده است. از یک سو، آستانه کیفی که فراتر از آن یک آیتم یا شکل یا عملکرد آن تغییر می‌کند، به ندرت بیان می‌شود؛ به عبارت دیگر، خودِ موضوع تحقیق تاریخی مبهم باقی می‌ماند: چه زمانی یک آیتم لباس واقعاً تغییر می‌کند، چه زمانی واقعاً تاریخ وجود دارد؟ از سوی دیگر، موقعیت آیتم در محور افقی بدن (درجات بیرونی بودن) فقط با احتیاط مورد بحث قرار می‌گیرد، به طوری که کل بازی پیچیده لباس‌های زیر، لباس‌ها و لباس‌های رویی هرگز در رابطه با مقبولیت اجتماعی آنها تحلیل نمی‌شود. تلاش‌ها برای تمایز بیرونی ممکن است قابل اعتمادتر به نظر برسند، زیرا توسط یک تاریخ کلی که ما با آن روبرو هستیم، تضمین می‌شوند.

 

از قبل آشناست. با این حال، حتی در اینجا نیز چیزهای زیادی از قلم افتاده است، که باز هم نشان دهنده مشکل معرفت‌شناختی است که قبلاً به آن اشاره کردیم. از نظر جغرافیایی، تاریخ‌های لباس، قانونی را که توسط فولکلورشناسان در رابطه با حقایق فولکلور وضع شده است، در نظر نگرفته‌اند. هر سیستم لباس محلی یا منطقه‌ای است یا بین‌المللی، اما هرگز ملی نیست. نمایش جغرافیایی در تاریخ‌های لباس همیشه مبتنی بر یک «رهبری» در مد است که اشرافی است، بدون اینکه این رهبری هرگز در زمینه سیاسی یا در این مورد، در زمینه اروپایی خود قرار گیرد. علاوه بر این، از نظر اجتماعی، تاریخ‌های لباس به ندرت چیزی جز لباس‌های سلطنتی یا اشرافی را در نظر می‌گیرند. نه تنها طبقه اجتماعی در اینجا به یک «تصویر» (ارباب، بانو و غیره) تقلیل می‌یابد که از محتوای ایدئولوژیک خود محروم شده است. بلکه، خارج از طبقات مرفه، لباس هرگز به کاری که فرد لباس را می‌پوشد مرتبط نمی‌شود: کل مشکل چگونگی کارکرد لباس‌ها نادیده گرفته می‌شود. در نهایت، دوره‌بندی تاریخی در این تاریخ‌های لباس به شیوه‌ای تحریف‌آمیز و محدود ارائه شده است.

 

 

 

تصویر bonyadimag.ir

 

 

 

 

 

 

مشکلات مربوط به هر دوره‌بندی تاریخی به خوبی شناخته شده است.

 

لوسین فور پیشنهاد کرد که یک تاریخ ساده و مرکزی را جایگزین دو تاریخ در دو انتها کنیم. این قانون در تاریخ لباس بسیار مناسب‌تر خواهد بود، زیرا در رابطه با لباس، هم شروع و هم پایان یک مد (به معنای کلی آن) همیشه در یک دوره زمانی اتفاق می‌افتد. در هر صورت، اگر بتوان با یافتن ریشه‌های فرعی آن، ظهور یک لباس را در عرض یک سال تاریخ‌گذاری کرد، اشتباه گرفتن اختراع یک مد با پذیرش آن و حتی بیشتر از آن، تعیین یک تاریخ پایان دقیق برای هر لباس، یک تحریف است. اما دقیقاً همین است که تقریباً تمام تاریخ‌های لباس، که بیشتر آنها مجذوب اعتبار زمانی یک سلطنت خاص یا حتی سیاست‌های سیاسی آن سلطنت هستند، انجام می‌دهند. در چنین شرایطی، پادشاه به طور جادویی تحت تأثیر یک عملکرد کاریزماتیک قرار می‌گیرد: او اساساً به عنوان صاحب لباس در نظر گرفته می‌شود.

 

اینها شکاف‌های اصلی در توصیف‌های افتراقی مورد استفاده در «تاریخچه‌های لباس» هستند. اما به هر حال، اینها نقاط ضعفی هستند که هر دیدگاه گسترده‌ای از تاریخ می‌تواند آنها را جبران کند. مشکل جدی‌تر (زیرا خاص‌تر است) در رابطه با اشتباهات اساسی در تمام «تاریخچه‌های لباس» موجود، بی‌ملاحظگی روش‌شناختی است که معیارهای داخلی و خارجی تمایز را با هم اشتباه می‌گیرد. لباس همیشه به طور ضمنی به عنوان دال خاص یک مدلول کلی که «خارج از آن» (دوره، کشور، طبقه اجتماعی) است، تصور می‌شود. اما، بدون هیچ اشاره‌ای، مورخ در یک لحظه تاریخ دال، تکامل نمایه‌ها را دنبال می‌کند، در حالی که در لحظه بعد تاریخ «مدلول»، سلطنت‌ها و ملت‌ها را دنبال می‌کند. حال، این تاریخ‌ها لزوماً «سرعت یکسانی» ندارند. اول، به این دلیل که مد می‌تواند به راحتی ریتم خاص خود را تولید کند: تغییرات فرم‌ها در رابطه با تاریخ کلی که از آنها پشتیبانی می‌کند، استقلال نسبی دارند، حتی تا جایی که مد فقط تعداد محدودی از فرم‌های کهن‌الگویی دارد که در نهایت، همگی دلالت بر یک تاریخ تا حدی چرخه‌ای دارند؛ و سپس، به این دلیل که تاریخ بنا به تعریف از یک «زمان اجتماعی تشکیل شده است که هزار سرعت بالا و هزار کاهش سرعت دارد» (اف. برادل)؛ در نتیجه، روابط بین دال و مدلول لباس هرگز نمی‌تواند به روشی ساده و خطی تعیین شود. آیا لازم است اشاره شود که «روان‌شناسی‌های» لباس، که در جهان آنگلوساکسون بسیار زیاد هستند، در این زمینه چندان مفید نیستند؟ آنها کل مشکل روش‌شناختی پیوند دادن تاریخ لباس در هر لحظه به جامعه‌شناسی آن را کاملاً دست نخورده باقی می‌گذارند. انگیزه‌های پشت لباس پوشیدن بسیار مورد بحث قرار گرفته است، به ویژه در سطح فیلوژنتیک، که باید به یاد داشته باشیم، بحث‌های بی‌ثمر زیادی در مورد ریشه‌های زبان را در بر گرفته است.

 

چرا انسان لباس می‌پوشد؟ اهمیت نسبی سه عامل زیر مقایسه شده است: محافظت، حیا، آرایش. با تمرکز ویژه بر رابطه بین آرایش و محافظت، و با در نظر گرفتن مشاهدات قوم‌نگاری خاص (افرادی که در آب و هوای سخت زندگی می‌کنند، مانند جمعیت بومی تیرا دل فوئگو، ظاهراً ترجیح می‌دهند به جای محافظت از خود با لباس، خود را آرایش کنند)، یا با برخی از ویژگی‌های روانشناسی کودک (کودک ظاهراً خود را آرایش و پنهان می‌کند اما لباس نمی‌پوشد)، متخصصان احساس کرده‌اند که می‌توانند پیشنهاد کنند که انگیزه آرایش، مهمترین عامل است.

 

 

 

 

 

بخش اول از کتاب :کتاب زبان مد و روانشناختی لباس 

 

 

 

 

 

در مورد روانشناسی مد بیشتر بخوانید :

روانشناسی مد  (بخش دوم ) (2025)

روانشناسی مد (2024-25)

تحلیل تأثیر انواع مختلف رنگ‌ها بر رفتار و احساسات انسان (مروری بر یک مقاله ) (2025)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نوشته های اخیر

دسته بندی ها

سبد خرید