در صنعت پوشاک بنگلادش چه می‌گذرد؟ (2025)

تصویر :pinterest.com

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مجله بنیادی 

 

 

 

 

 

 

 

 

در صنعت پوشاک بنگلادش چه می‌گذرد؟


بنگلادش به خاطر تولید کم‌هزینه منسوجات و پوشاک شناخته شده است و بخش عمده‌ای از توسعه اخیر این کشور بر رشد سریع صنعت پوشاک استوار است. اما در پشت این پیشرفت، اتکای ناپایدار به دستمزد پایین و شرایط کاری نامناسب، به‌ویژه برای زنان، قرار دارد.

 

صنعت نساجی و پوشاک یکی از منابع اصلی رشد و توسعه اقتصادی اخیر بنگلادش است. به‌ویژه، بخش پوشاک آماده (RMG) جایگاه بسیار بزرگی را در اقتصاد بنگلادش - و به تبع آن، در تصور ملی - اشغال کرده است.

 

صنعت پوشاک آماده که به‌طور گسترده به‌عنوان موتور توسعه در نظر گرفته می‌شود، ظهوری برق‌آسا داشت. در سال‌های ۱۹۸۳-۱۹۸۴، پوشاک کمتر از ۴٪ از کل صادرات بنگلادش را تشکیل می‌داد. در عرض یک دهه، این سهم به ۶۰٪ افزایش یافت و در سال‌های ۲۰۲۲-۲۰۲۳ به ۸۴٪ رسید (RMG بنگلادش، ۲۰۲۴).

 

بنگلادش در حال حاضر دومین صادرکننده بزرگ پوشاک در جهان است که تنها پس از چین قرار دارد (شکل 1 را ببینید). در گسترده‌ترین حالت خود، صنعت پوشاک داخلی حدود چهار میلیون کارگر را استخدام کرد که طبق گزارش‌ها حدود 80٪ آنها زن بودند. در واقع، زنان کارگر پوشاک در بنگلادش به سرعت به چهره عمومی این صنعت تبدیل شدند و به عنوان یک داستان موفقیت جهانی در زمینه ارتقای رشد اقتصادی و توانمندسازی زنان از طریق سیاست توسعه صادرات‌محور مطرح شدند.

 

صنعت پوشاک و اقتصاد گسترده‌تر


موفقیت چشمگیر صنعت پوشاک بنگلادش - که از 1.8 میلیون دلار در سال 1980 به 47 میلیارد دلار در سال 2023 افزایش یافت - اغلب به عنوان نتیجه کارآفرینان قهرمان فردی که مایل به ریسک‌های محاسبه‌شده یا سیاست‌های دولتی زیرکانه و آینده‌نگر هستند، نشان داده می‌شود. اما این روایت‌ها جزئیات مهمی را که بر پیامدهای رشد سریع این صنعت برای حقوق کارگران تأثیر می‌گذارند، حذف یا مبهم می‌کنند.

 

اول، داستان بخش پوشاک RMG بنگلادش نیز یک داستان جهانی است. عوامل متعددی در دهه 1980 گرد هم آمدند تا این کشور را به مکانی مطلوب برای سرمایه‌گذاری در تولید پوشاک تبدیل کنند.

 

چارچوب توافق‌نامه چندالیافی (MFA) سال ۱۹۷۴ - که تحت توافقنامه عمومی تعرفه و تجارت (GATT)، سلف سازمان تجارت جهانی (WTO)، معرفی شد - پیش از این محدودیت‌هایی را بر صادرات پوشاک از تولیدکنندگان معتبر آسیایی به اروپا و آمریکای شمالی اعمال کرده بود. کره جنوبی و سایر تولیدکنندگان در تلاش برای دور زدن سهمیه‌ها، شروع به برون‌سپاری عملیات «برش و ساخت» به مکان‌هایی مانند بنگلادش کردند. در همین حال، در آن سوی خلیج بنگال، تولید پوشاک سریلانکا با افزایش درگیری‌های داخلی مواجه شد و خریداران را مجبور کرد تا به دنبال بازارهای نزدیک دیگری باشند.

 

در همان زمان، در مواجهه با اقدامات تعدیل ساختاری - سیاست‌های آزادسازی اقتصادی و مقررات‌زدایی بازار که توسط بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول (IMF) به عنوان شرط وام‌ها اعمال شده بود - دولت بنگلادش به طور فعال آزادسازی تجارت را پذیرفت و انگیزه‌های سوسیالیستی سابق خود را پشت سر گذاشت. با بهره‌گیری از انبوهی از یارانه‌های دولتی و پشتیبانی لجستیکی، از جمله رژیم معافیت از عوارض گمرکی و امکانات انبارداری تضمین‌شده، صنعتگران نوپا خیلی زود شهرت این کشور را به عنوان مکانی قابل اعتماد برای عملیات برش و تولید اولیه تثبیت کردند.

 

با وجود وابستگی بنگلادش به واردات مواد اولیه، تخصص این کشور در تولید پوشاک کم‌هزینه در مقاطع مختلف نیم قرن گذشته به یک مزیت تبدیل شده است. به عنوان مثال، در طول بحران مالی جهانی 2007-2009، صادرات همچنان پایدار ماند، زیرا تقاضا برای پوشاک کم‌هزینه در اروپا و آمریکای شمالی - که هر دو بازارهای اصلی کالاهای بنگلادشی هستند - افزایش یافت.

 

اما نرخ‌های بالای رشد به استقلال اقتصادی منجر نشده‌اند. به گفته رحمان سبحان، اقتصاددان سیاسی، اقتصاد بنگلادش به سادگی از وابستگی به کمک‌های خارجی به وابستگی به تجارت تغییر کرده است.

 

دوم، تاریخ صنعت پوشاک همچنین تاریخ پایین نگه داشتن دستمزدها تا حد امکان است. به عبارت دیگر، «مزیت نسبی» بنگلادش در بازار جهانی، توانایی آن در ارائه نیروی کار ارزان (کاهش یافته) است. موفقیت در صحنه جهانی همیشه به توانایی این کشور در ارائه کمترین هزینه ممکن نیروی کار وابسته بوده است: «سطح قیمت رقابتی بنگلادش به وضوح مزیت اصلی است» (مک‌کینزی، ۲۰۱۱).

 

این موضوع امروز صنعت را به کجا می‌رساند؟ پس از چهار دهه شکوفایی این بخش، کارگران پوشاک بنگلادشی یکی از پایین‌ترین دستمزدها را در جهان دارند: حداقل دستمزد ماهانه در حال حاضر ۱۲۵۰۰ تاکا (حدود ۱۱۳ دلار) است که بسیار کمتر از دستمزد معیشت تخمینی محلی ۴۶۰ دلار در ماه است.

 

در واقع، منطق بازار بین‌المللی برای لباس‌های ارزان در تضاد با منطق ارائه دستمزدهای معیشتی است. برای جذب سرمایه، ارزش نیروی کار بنگلادشی (به‌ویژه زنان) باید به‌طور فعال کاهش یابد. تصادفی نیست که ایجاد شغل برای زنان با شرایط کاری سخت و دستمزدهای بسیار پایین همراه بوده است.

 

هیچ انگیزه‌ای برای سرمایه‌گذاران یا دولت برای افزایش حداقل دستمزد در زنجیره تأمین جهانی پوشاک فعلی وجود ندارد، زیرا جایگاه بسیار مورد تحسین بنگلادش به‌عنوان تولیدکننده پوشاک ممتاز، هر بار که جنبشی برای افزایش دستمزد وجود دارد، در معرض خطر است. چنین جنبش‌هایی، بنا به تعریف، برخلاف منافع صنعت جهانی هستند (صدیقی و اشرف، در دست انتشار).

 

زنجیره‌های تأمین، بی‌ثباتی و (فقدان) زنان در محل کار

 

در سه دهه گذشته، زنان کارگر پوشاک در بنگلادش، هرچند در بیشتر موارد به‌طور ناخواسته، نابرابری‌های اجتماعی و فضایی موجود را که زندگی شهری را شکل می‌دهند، به چالش کشیده‌اند. فمینیست‌های بنگلادشی معتقدند که کارگران پوشاک با عادی‌سازی دیده شدن و تحرک بدن زنان در خیابان‌های شهر این کشور، در خط مقدم نوعی انقلاب بوده‌اند. در بحث‌های ملی و جهانی، حضور زنان کارگر صنعتی در فضاهای عمومی اغلب به عنوان شاخصی از پیشرفت فمینیستی و توسعه اقتصادی تلقی می‌شود.

 

با این حال، امروزه افزایش اتوماسیون، تعداد مشاغل زنان در صنعت پوشاک را کاهش داده است. طبق گزارش ابتکار تجارت اخلاقی، «ده سال پیش، زنان ۸۰ درصد از کارگران پوشاک در بنگلادش را تشکیل می‌دادند. اکنون این تعداد نزدیک به ۶۰ درصد گزارش شده است». این موضوع چندین سوال را مطرح می‌کند: چرا زنان از نیروی کار پوشاک در بنگلادش خارج می‌شوند؛ و چه چیزی تقریباً نیم میلیون زن را از این بخش خارج می‌کند؟

 

با استناد به تحقیقات خودم در طول چند دهه، معتقدم که تعداد کارگران زن هرگز به اندازه ۸۰ درصد نبوده است. در واقع، این رقم ممکن است فقط یک عدد مفید بوده باشد که باعث شده دولت بنگلادش، انجمن تولیدکنندگان و صادرکنندگان پوشاک بنگلادش (BGMEA) و برندهای مختلف پوشاک، خوب به نظر برسند.

 

این به معنای انکار این نیست که اتوماسیون بر صنعت تأثیر می‌گذارد، به خصوص با معرفی ماشین‌آلات ژاکارد (که تولید منسوجات را ساده می‌کند)، که برای آن به طور خاص از نیروی کار مرد استفاده می‌شود (اشرف و استرومپل، ۲۰۲۳). به این معنا، «مردانه‌سازی مجدد» تولید پوشاک در حال انجام است و زنان بنگلادشی هزینه آن را می‌پردازند.

 

دو روایت رقیب در مورد زندگی کارگران پوشاک وجود دارد. از یک سو، برخی از مفسران استدلال می‌کنند که این داستان مدرنیزاسیون است و به توانمندسازی زنان (مسلمان) از طریق ورود به کار مزدی اشاره می‌کنند. از سوی دیگر، منتقدان وابستگی بنگلادش به اقتصاد جهانی، «کارگاه‌های بهره‌کشی» و استثمار را محکوم می‌کنند.

 

هیچ یک از این دو داستان به طور کامل پیچیدگی‌ها و تناقضات زندگی روزمره کارگران پوشاک را به تصویر نمی‌کشد. زنان کارمند همچنین بین اینکه به عنوان قهرمانان ملی که از طریق کار خود ملت را نجات می‌دهند مورد ستایش قرار می‌گیرند و اینکه به عنوان سوژه‌های سوءظن دائمی و بی‌بندوباری اخلاقی انگ می‌خورند، در نوسان بوده‌اند.

 

آنچه ثابت می‌ماند، بی‌ثباتی مربوط به مدل تولید «مد سریع» و زمان‌های تحویل به طور فزاینده‌ای کوتاه است (برای اطلاعات بیشتر در مورد این موضوع، به مقاله رصدخانه اقتصاد نوشته الین ریچ مراجعه کنید). گفتمان ستایش‌آمیز پیرامون بخش پوشاک و توانمندسازی زنان کم‌درآمد، هزینه وابستگی بیش از حد به یک صنعت صادراتی واحد را پنهان می‌کند. این وابستگی با توزیع نابرابر خطرات در طول زنجیره تأمین پوشاک و همچنین شیوه‌های خرید مرسوم برندها ایجاد می‌شود (صدیقی، ۲۰۲۲).

 

تحقیقات نشان می‌دهد که خرده‌فروشان بین‌المللی به طور سیستماتیک قیمت‌های خرید را پایین آورده و سود سرمایه‌داران «محلی» را کاهش داده‌اند. سپس تأمین‌کنندگان سعی می‌کنند با سرعت بخشیدن به خطوط مونتاژ خود و کاهش تعداد کارگرانی که استخدام می‌کنند، این را جبران کنند و در نتیجه نقض حقوق کار افزایش می‌یابد (آنر، ۲۰۲۰). به طور خلاصه، قدرت عظیمی که برندها بر تأمین‌کنندگان اعمال می‌کنند - تهدید به انتقال کسب‌وکارشان به جای دیگر - در نهایت به شرایط کاری نامطلوب در کف فروشگاه تبدیل می‌شود.

 

مواجهه کارگران پوشاک با بی‌ثباتی و عدم قطعیت شدید شغلی در طول همه‌گیری کووید-۱۹ به وضوح نشان داده شد. این بحران، تفاوت‌های چشمگیر قدرت بین خرده‌فروشان غربی و تأمین‌کنندگان بین‌المللی آنها و همچنین اثرات مخرب این عدم تقارن را برجسته کرد. این همه‌گیری همچنین ماهیت ناپایدار حضور زنان بنگلادشی در زنجیره تأمین جهانی و همچنین قابلیت استفاده اساسی آنها به عنوان نیروی کار را آشکار کرد.

 

در سیستم فعلی زنجیره تأمین پوشاک، تولیدکنندگان مسئول تمام هزینه‌ها تا زمان ارسال محصولات نهایی هستند. برای کارخانه‌های کوچک که اغلب با حاشیه سود بسیار کمی کار می‌کنند، این ترتیب، پرداخت به موقع را در بهترین زمان دشوار می‌کند. در واقع، برخی از مشهودترین اعتراضات کارگری به موضوع دستمزدهای پرداخت نشده روی آورده‌اند. در ماه‌های اولیه همه‌گیری، چندین خرده‌فروش آمریکایی و اروپایی به طور یکجانبه از طریق استناد به بند فورس ماژور (یک ویژگی کمتر شناخته شده از رژیم تجارت بین‌المللی) تعهدات الزام‌آور در قراردادهای رسمی را کنار گذاشتند.

 

سیلی از سفارشات لغو شده، معوق و تخفیف یافته، صدها کارخانه بنگلادشی را مجبور به توقف تولید یا تعطیلی کامل کرد. اکثر آنها این کار را به طور ناگهانی و بدون اطلاع کارگران خود یا پرداخت دستمزدهای معوقه انجام دادند. تا سپتامبر 2020، 3.8 میلیارد دلار سفارش صادرات یا به حالت تعلیق درآمده یا لغو شده بود که تقریباً 2.2 میلیون کارگر (بیش از نیمی از کل 4.1 میلیون نفر تخمین زده شده) را در 1150 کارخانه تحت تأثیر قرار داد.

 

این بیماری همه‌گیر همچنین برخی از نقاط ضعف مزمن خود صنعت پوشاک را آشکار کرد. این نقاط ضعف شامل شیوه‌های مدیریت نیروی کار و محو شدن مکرر مرزهای بین صنعت و یک دولت عمیقاً اقتدارگرا با قوانین بسیار سرکوبگرانه می‌شود. در واقع، با گذشت زمان، تمایز بین BGMEA، یک نهاد تجاری خصوصی قدرتمند، و دولت (که اکنون برکنار شده) حزب عوامی لیگ است، به طور فزاینده‌ای دشوار شد.


در بنگلادش امروز، به نظر می‌رسد که رضایت ضمنی مردمی در مورد «هزینه» مربوط به حفاظت و تأمین امنیت صنعت پوشاک وجود دارد. همزمان، روایت‌های مربوط به توانمندسازی زنان به پیام‌های ناسیونالیستی در مورد فدا کردن خود توسط کارگران برای منافع کشور پیوند خورده است. این امر توجه را از ادعاهای مشروع کارگران منحرف می‌کند و توجیه سرکوب نیروی کار توسط دولت به نام نجات صنعت و ملت را آسان می‌کند (Alamgir and Bannerjee, 2019).


از سال ۱۹۹۴، شش اصلاحیه در حداقل دستمزد در بنگلادش انجام شده است. در هر مورد، تنها پس از اعتراضات گسترده کارگری (از جمله قیام‌های مسلحانه) بود که افزایش دستمزد رخ داد. و در هر مورد، کارگران و اعضای اتحادیه‌های کارگری با سرکوب خشونت‌آمیز و سیستماتیک، از جمله قرار گرفتن در لیست سیاه، اخراج، اتهامات دروغین و حتی ناپدید شدن/مرگ مواجه شدند.

 

جرم‌انگاری اعتراضات، کارگران و سازمان‌دهندگان کارگری، دولت و BGMEA را قادر ساخته است تا فعالیت اتحادیه‌ای را بی‌اعتبار کرده و پلتفرم‌های کارگری را تضعیف کنند (صدیقی و اشرف، در دست انتشار). این عدم تعادل سرکوبگرانه و بی‌رحمانه قدرت، چالشی جدی برای روایت توسعه و پیشرفت ایجاد می‌کند.

 

قیام ژوئیه و گشایشی به سوی یک دولت جدید


رویدادهای اخیر، حس امید تازه‌ای را برای همه بنگلادشی‌ها، از جمله کسانی که در بخش پوشاک کار می‌کنند، به ارمغان آورده است. سرنگونی رژیم دیکتاتوری عوامی لیگ در ۵ آگوست ۲۰۲۴ - که توسط قیام مردمی به ابتکار دانشجویان آغاز شد - فضایی را برای اصلاحات واقعی و تحول اجتماعی گشوده است.

 

بخش عمده‌ای از ناآرامی‌ها در بخش پوشاک در دوره بلافاصله پس از قیام، نتیجه جنگ‌های بر سر تصاحب قدرت بود، زیرا اعضای سابق حزب حاکم، شرکت‌های خود را واگذار کردند یا کلاً مغازه‌های خود را تعطیل کردند. این امر باعث شد بسیاری از کارگران بار دیگر سرگردان شوند - بیکار و با حقوق معوقه. نکته قابل توجه این است که ظرف چند روز پس از سقوط دولت عوامی لیگ، رهبری BGMEA پاکسازی و دوباره تشکیل شد. تا ماه نوامبر، دولت موقت یک کمیسیون اصلاحات کارگری تشکیل داد که وظیفه آن ارائه توصیه‌هایی به دولت منتخب آینده بود. به نظر می‌رسد که هم امید و هم زمینه برای بهبود شرایط کاری وجود دارد.

 

بنگلادش احتمالاً همچنان نقش مهمی در صنعت مد بین‌المللی ایفا خواهد کرد. متأسفانه، موفقیت آن در تولید پوشاک مبتنی بر اتکای ناپایدار به نیروی کار ارزان و شرایط نامناسب کاری است. تاکنون، این امر به ضرر کارگران، به ویژه زنان، بوده و در ایجاد ناآرامی‌های سیاسی نقش داشته است. در حالی که روایت‌های ملی‌گرایانه و توسعه‌گرایانه با محوریت توانمندسازی زنان کارگر تا حدودی درست هستند، اگر در یک بستر جهانی بزرگتر قرار نگیرند، می‌توانند گمراه‌کننده باشند. سیاست‌گذاران در بنگلادش وظیفه‌ای ظریف و پیچیده پیش رو دارند. آنها باید تغییرات در صنعت پوشاک را در اولویت قرار دهند، زیرا این صنعت در داخل بنگلادش فعالیت می‌کند و دستمزدهای معقول و حق تشکیل اتحادیه را تضمین می‌کند. در عین حال، آنها باید برای به حداقل رساندن عدم تعادل بین برندهای بین‌المللی و تأمین‌کنندگان بنگلادشی که در زنجیره‌های تأمین پوشاک وجود دارد، تلاش کنند. تنها در این صورت است که ادعاهای صنعت پوشاک این کشور به عنوان محرک توانمندسازی زنان و توسعه اقتصادی واقعاً معنادار خواهد بود.

 

از کجا می‌توانم اطلاعات بیشتری کسب کنم؟


قدرت الزام‌آور: فشار تأمین منابع، حقوق کارگران و ایمنی ساختمان در بنگلادش از زمان رانا پلازا: گزارش تحقیقاتی مارک آنر، منتشر شده توسط مرکز حقوق جهانی کارگران دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا در سال ۲۰۱۸.

 

از «انگشتان چابک» و «سربازان ژاکارد»: ارتقاء، ارتقاء مهارت و مردانه‌سازی مجدد نیروی کار در صنعت پوشاک بنگلادش: مقاله‌ای از کریستین استرومپل و حسن اشرف، منتشر شده توسط وبلاگ TRAFO برای تحقیقات فرامنطقه‌ای در سال ۲۰۲۱.

 

بازنویسی توانمندسازی: درس‌های پس از کووید از کارگران پوشاک بنگلادشی: مقاله‌ای از دینا صدیقی، منتشر شده در مجله تحقیقات بدن و جنسیت در سال ۲۰۲۱.

 

کار، زنجیره‌های تأمین جهانی و صنعت پوشاک در جنوب آسیا: بنگلادش پس از رانا پلازا: کتابی ویرایش شده توسط سانچیتا ساکسنا و منتشر شده توسط روتلج در سال ۲۰۲۰.

 

 

 

 

 

 

 

economicsobservatory.com

 

 

 

 

 

 

در مورد تجارت مد و بنگلادش بیشتر بخوانید :

هوش مصنوعی در تجارت مد (2024-25)

بنگلادش به دنبال مذاکرات با ایالات متحده است زیرا بخش صادرات 40 میلیارد دلاری در خطر است(2025)

صنعت پوشاک بنگلادش: پیمایش چالش های جهانی (2025)

راهکارها و روش هایی برای موفقیت در کسب درآمد در بازار و تجارت (2025 )

 

 

 

 

 

 

نوشته های اخیر

دسته بندی ها

سبد خرید