مجله بنیادی
لحظهای در فیلم اوپنهایمر وجود دارد که تقریباً شبیه چیزی از یک فیلم ابرقهرمانی یا فیلم ایندیانا جونز است به نظر می رسد. جی رابرت اوپنهایمر (کیلیان مورفی) که در دفتر خود در لوس آلاموس ایستاده است، کلاهی بر سر می گذارد و لوله ای را برمی دارد و دوربین کارگردان کریستوفر نولان روی هر موردی قرار می گیرد. نولان این اقدامات را از پشت فیلمبرداری می کند، مانند اوپنهایمر که زره خود را در حالی که برای رهبری پروژه منهتن ظاهر می شود و تلاش در جنگ جهانی دوم که منجر به توسعه بمب اتمی می شود، در اختیار می گیرد. شانه هایش پهن است. سیلوئت او توتمیک است. الن میروژنیک، طراح لباس توضیح می دهد: "یک ستاره راک متولد می شود." «در مجموع این لباس، ظرافت، توانمندی و قدرتی وجود دارد که آن مرد وقتی از دفترش بیرون میرود چه کسی شده است.»
اوپنهایمر در فیلم واضح است که یک مرد خاص است. اوپنهایمر در واقع یک ابرقهرمان یا یک ستاره راک نیست، حتی اگر گاهی اوقات خود را چنین تصور کند. فیلم نولان تشخیص میدهد که قهرمان آن هم عمیقاً درگیر با و هم ارکستراتور جنایت است. در عین حال، همچنین تصدیق می کند که مرگ، ویرانگر جهان ها، بسیار شیک بود.
باربی گرتا گرویگ در تابستان امسال با گروه های صورتی تندش بر گفتگوهای مد فیلم مسلط بوده است، اما برای علاقه مندان به لباس مردانه، اوپنهایمر در واقع می تواند رویداد طنز فصل باشد. ووگ اوپنهایمرکور را ابداع کرد تا به نحوه انعکاس خیاط جعبهای این فیزیکدان در کت واک ها توجه کند، در حالی که ناظران توییتر حدس میزدند که این فیلم ممکن است سطح جدیدی از «بچههای کلاه» را رها کند.
برای نویسندگان مد، تام فیتزجرالد و لورنزو مارکز، که با نام های تام و لورنزو نیز شناخته می شوند، تولید نولان همیشه به معنای کت و شلوارهای عالی است. فیتزجرالد در ایمیلی مینویسد: «کریستوفر نولان کارگردانی است که به دل ما میآید، زیرا او مطمئن میشود که مردان برجستهاش ارزش یک لباس خوب، از Batman Begins گرفته تا Inception تا Tenet را میدانند.» وقتی به آن فیلمها فکر میکنیم، نمیتوانیم تصور نکنیم که مردان در آنها چقدر عالی به نظر میرسند.»
www.vox.com/culture/23806019/oppenheimer-fashion-hat-menswear-movie
این واقعیت که اوپنهایمر خیلی خوب به نظر می رسد، بی ربط به طرح داستان نیست. نولان او را بهعنوان یک مرد که مورد توجه اطرفیان خود است و بهعنوان کسی که میتواند کیش شخصیتی را در اطراف خود تشکیل دهد، به تصویر میکشد. مردم نه تنها به خاطر درخشش او، بلکه به دلیل نجابت عمومی او به سمت او جذب می شوند. به گفته Mirojnick، همه چیز باید بگوییم، تصویر چشمگیر اوپنهایمر روی صفحه نمایش بسیار اتفاقی نیست. او میگوید: «به نوعی اغواکننده است. «زیرا آنچه در سیلوئت ( اندام ) احساس میکنید این است که شخص را احساس میکنید. شبح او بدن را در جایی که لازم بود در آغوش گرفت.»
ارتباط شخصی اوپنهایمر با دنیای خیاطی بزرگ و حرفه ای یک موضوع سابقه دار است. پدرش جولیوس در دنیای پوشاک مردانه کار می کرد. با توجه به پرومتئوس آمریکایی: پیروزی و تراژدی جی رابرت اوپنهایمر، زندگینامهای که اوپنهایمر بر اساس آن ساخته شده است، جولیوس به عنوان «یکی از آگاهترین مردان پارچهای» نیویورک شهرت دارد. کای برد و مارتین جی شروین، نویسندگان پرومتئوس آمریکایی، نوشتند که جولیوس "لباس مناسبی به تن می کرد، همیشه پیراهنی یقه بلند سفید، کراوات محافظه کارانه و کت و شلوار تجاری تیره آراسته بود".
در تحقیقات اولیه خود، میروژنیک متوجه شد که با گذشت زمان، اوپنهایمر با وجود نگاه کردن به تصاویری که از دهه 20 تا 60 را در بر می گرفتند، سبک ثابتی را حفظ کرد. او میگوید که او در طول مدت حضورش در لس آلاموس کمی لباسش را تغییر داد تا با محیط صحرای نیومکزیکو سازگار شود - مثلاً جلیقهاش را گم میکند - اما آن "شبح" همان شکل باقی میماند. (میروژنیک عاشق طراحی برای یک "سیلوئت" مردانه است، این واقعیتی است که او با طراحی لباس برای وال استریت در سال 1987 آموخت.)
شاید انبوهی از نگاههای الهامگرفته از اوپنهایمر در افق باشد - حداقل وقتی صحبت از خیاطی میشود
ژاکت اوپنهایمر ممکن است برای بیننده مدرن کمی بزرگ به نظر برسد که با گذشت زمان لاغرتر می شود. ممکن است کراوات او کمی کوتاه به نظر برسد. کمربند او ممکن است کمی بلند به نظر برسد. و کلاه او ممکن است کمی بزرگ به نظر برسد. (سبک کلاه «پای خوک» نامیده میشود، اما میروژنیک معتقد است که تغییری از آن با لبههای بزرگتر است.) این کلاه کمی «حجم» است، کلمهای که میروژنیک از آن استفاده میکند، اما این چیزی است که باعث میشود در واقع «مد» به نظر برسد. او می افزاید.
در حالی که برخی از مردان ممکن است از ترس شبیه شدن به دیوید برن دوران Talking Heads، شانه بزرگتر را مسخره کنند، کمی طول در آن ناحیه واقعاً خوب به نظر می رسد. درک گای از وبلاگ Die, Workwear میگوید: «وقتی شانهها را به همین شکل دراز میکنید، نسبت بسیار جذابتری برای هیکل مرد به دست میآورید، زیرا میتوانید نوعی شبح V شکل برای کت و شلوار بسازید». (مرد احتمالاً بیشتر به عنوان مرد لباس مردانه توییتر شناخته می شود.)
میروژنیک اشاره میکند که او و نولان چندان نگران درست کردن لباسهای اوپنهایمر نبودند. او میگوید: «ما کسی نبودیم که آنقدر سختگیرانه عمل کنیم که کسی را از داستان خارج کند. من باید آن را می ساختم [تا] یک مخاطب جوان به همان اندازه که مخاطب مسن تر فریفته می شود، فریفته شود.» یک اشتباه تاریخی کلیدی: اوپنهایمر یکی از تنها شخصیت هایی است که کلاه بر سر دارد. به طور معمول در این دوران، همه لباسهای سر میپوشیدند، اما نولان میخواست اوپنهایمر در میان همسالانش متمایز شود.
به سختی می توان گفت که تأثیر لباس اوپنهایمر تا چه اندازه در زندگی روزمره نفوذ می کند. پس از همه، کت و شلوار به طور کلی در حال کاهش بوده است. (حتی مورفی در هر رویداد اوپنهایمر یکی را نپوشید.) با این حال، مد بالا ممکن است مورد توجه قرار گیرد. لایا گارسیا-فورتادو از Vogue استدلال کرد: "حدس من این است که تأثیر طنزآمیز این فیلم در فصل های آینده منعکس خواهد شد." تام و لورنزو بر این باورند که اگر ماهیت چرخهای گرایشها دلیلی داشته باشد، احیای دهه 40 در راه است.
«در مورد لباسهای مردانه، ما برای بخش اعظم یک دهه از یک مدل بسیار الهامگرفته از مردان دیوانه برای کت و شلوارهای مردانه خارج شدیم، سپس قرنطینه اتفاق افتاد و پس از آن وارد دورهای از هیجانانگیز و آزمایشهای جزئی شدیم، زیرا شلوارها گشاد شدند. فیتزجرالد توضیح می دهد که رنگین کمان رنگ و گزینه های چاپ دوباره مد شد. "اگر این تئوری را دنبال کنید که مد تکرار میشود، تقریباً در سال 1979 هستیم، یعنی زمانی که لباسهای مردانه دورهای با الهام از دهه 40 را پشت سر گذاشتند"
بنابراین شاید مجموعه ای از ظاهرهای الهام گرفته از اوپنهایمر در افق باشد - حداقل در مورد خیاطی. حتی ممکن است با توجه به اینکه چگونه لباس های مردانه برای سلبریتی های زن در تابستان امسال یک روند غالب بوده است، ظاهر زنان را نیز جذب می کند. (تام و لورنزو فکر می کنند که کلاه بیش از حد از تداعی های "M'lady" خود ضربه خورده است تا واقعاً یک بازگشت را پشت سر بگذارد.)
برای میرونیک، روشی موضوعی وجود دارد که در آن فیلم جامعه مدرن را منعکس می کند. به هر حال وحشت های امروز در وحشت های گذشته بسیار نمایان است. او میگوید: «دنیایی که آنها در آن زندگی میکنند و دورههای زمانی که در آن زندگی میکنند، بی شباهت به دورههای زمانی امروزی نیست. بنابراین به طور طبیعی مد از مد تقلید میکند یا لباسها مد میشوند.» همچنین همانطور که قبلاً گفت بسیار اغوا کننده است. در متن فیلم، آن اغواگری را با اوپنهایمر شیطانی که میداند او انجام داده است رنگ آمیزی دارد. در زمینه لباس خوب و یک اغواگر واقعی.