مجله بنیادی
اکسپرسیونیسم انتزاعی
اکسپرسیونیسم انتزاعی یک جنبش هنری پس از جنگ جهانی دوم در نقاشی آمریکایی است که در شهر نیویورک در دهه 1940 توسعه یافت. این اولین جنبش خاص آمریکایی بود که به نفوذ بین المللی دست یافت و نیویورک را در مرکز دنیای هنر غرب قرار داد، نقشی که قبلاً توسط پاریس انجام می شد.
اگرچه اصطلاح "اکسپرسیونیسم انتزاعی" برای اولین بار در سال 1946 توسط منتقد هنری رابرت کوتس برای هنر آمریکایی به کار رفت، اما برای اولین بار در آلمان در سال 1919 در مجله Der Sturm در مورد اکسپرسیونیسم آلمانی استفاده شد. در ایالات متحده، آلفرد بار اولین کسی بود که این اصطلاح را در سال 1929 در رابطه با آثار واسیلی کاندینسکی به کار برد.
kinnu.xyz/kinnuverse/culture/a-fresh-look-at-contemporary-art/neo-expressionism/
از نظر فنی، یک سلف مهم سوررئالیسم است، با تأکید بر خلقت خود به خود، خودکار یا ناخودآگاه. چکیدن رنگ جکسون پولاک بر روی بوم گذاشته شده روی زمین، تکنیکی است که ریشه در آثار آندره ماسون، مکس ارنست و دیوید آلفارو سیکیروس دارد. پژوهش جدیدتر تمایل دارد ولفگانگ پالن سوررئالیست تبعیدی را در جایگاه هنرمند و نظریهپردازی قرار دهد که نظریه فضای امکان وابسته به بیننده را از طریق نقاشیهایش و مجلهاش DYN پرورش داده است. پالن ایدههای مکانیک کوانتومی و همچنین تفسیرهای خاص از بینش توتمی و ساختار فضایی نقاشی بومی-هندی از بریتیش کلمبیا را در نظر گرفت و زمینه را برای دید فضایی جدید انتزاعیهای جوان آمریکایی آماده کرد. مقاله بلند او توتم آرت (1943) تأثیر قابل توجهی بر هنرمندانی مانند مارتا گراهام، ایسامو نوگوچی، پولاک، مارک روتکو و بارنت نیومن گذاشت. در حدود سال 1944، بارنت نیومن تلاش کرد تا جدیدترین جنبش هنری آمریکا را توضیح دهد و فهرستی از "مردان جنبش جدید" را درج کرد. دو بار از پاالن یاد شده است; دیگر هنرمندان ذکر شده گوتلیب، روتکو، پولاک، هافمن، بازیوتس، گورکی و دیگران هستند. از رابرت مادرول با علامت سوال یاد شده است. یکی دیگر از جلوههای مهم اولیه آنچه که به اکسپرسیونیسم انتزاعی تبدیل شد، کار مارک توبی، هنرمند آمریکایی شمال غربی است، بهویژه بومهای «سفیدنویسی» او، که اگرچه عموماً در مقیاس بزرگ نیستند، اما نمای «تمام» نقاشیهای قطرهای پولاک را پیشبینی میکنند. .
نام این جنبش از ترکیب شدت احساسی و انکار خود اکسپرسیونیست های آلمانی با زیبایی شناسی ضد فیگوراتیو مکاتب انتزاعی اروپایی مانند فوتوریسم، باهاوس و کوبیسم ترکیبی گرفته شده است. علاوه بر این، تصویری از سرکش، هرج و مرج، بسیار خاص و، برخی احساس می کنند، پوچ گرا است. در عمل، این اصطلاح به تعداد زیادی از هنرمندانی که (بیشتر) در نیویورک کار میکنند و سبکهای کاملاً متفاوتی داشتند، و حتی برای کارهایی که نه به ویژه انتزاعی و نه اکسپرسیونیستی هستند، اطلاق میشود. Jay Meuser، اکسپرسیونیست انتزاعی کالیفرنیایی، که معمولاً به سبک غیر عینی نقاشی میکرد، در مورد نقاشی خود Mare Nostrum نوشت: «بهتر است روح باشکوه دریا را به تصویر بکشیم تا تمام امواج ریز آن را نقاشی کنیم».
این سبک بیشترین طرفدار را در بین هنرمندان طراح مد و لباس به سوی خودش جذب کرد و با موضوعات و ایده هایی که برای طراحان بوجود می آورد هنرمندان طراح لباس را به طراحی ایده های نوآورانه خودشان بیشتر امیدوار می کرد و به موازات آن طراح پارچه هم با درخواستهای بسیاری که از سوی طراحان لباس دریافت می کردند شوق و اشتیاق آنها برای طراحی پارچه هایی با ایده هایی از این سبک تشویق می نمود .