تصویر :pinterest.com
مجله بنیادی
روز کارگر مبارک با یاد و تسلیت به شیرمردان و زنان در بندرعباس
زیر سایهها: هزینه انسانی مد سریع
هفته مد در شهر نیویورک است، اما یک موضوع به اندازه کافی مورد توجه قرار نمیگیرد: وضعیت اسفناک کارگران پوشاک.
در پیگیری آخرین روندها، ما اغلب هزینه واقعی مد سریع را نادیده میگیریم - هزینهای که با عرق ریختن، رنج و صداهای خاموش کارگران پوشاک در سراسر جهان پرداخت میشود. میلیونها کارگر در چرخه بیرحمانه استثمار گرفتار شدهاند و صنعتی را تغذیه میکنند که به کار آنها وابسته است اما حقوق آنها را نادیده میگیرد. مد سریع یکی از صنایع بسیار پرکار است، و هر قطعه لباس دستساز در امتداد یک زنجیره تامین پیچیده که در سراسر کشورهای جنوب جهان مانند بنگلادش، هند، چین، ویتنام و اندونزی امتداد دارد، تولید میشود. این کشورها و سایر کشورها نیروی کار کمهزینهای را که مد سریع به آن نیاز دارد، ارائه میدهند.
این صنعت تقریباً 75 میلیون کارگر کارخانه در سراسر جهان را استخدام میکند، با این حال کمتر از 2٪ از آنها دستمزد کافی برای امرار معاش دریافت میکنند. کارگران پوشاک شرایط ناامن، سرقت دستمزد، ساعات طاقتفرسا، حداقل دستمزد و آزار و اذیت جنسیتی را تحمل میکنند. استثمار جهانی در صنعت پوشاک در سال ۲۰۱۳، پس از فروپاشی کارخانه رانا پلازا در بنگلادش، مورد توجه قرار گرفت.
فاجعه رانا پلازا مرگبارترین حادثه صنعتی در تاریخ صنعت پوشاک بود. در ۲۴ آوریل ۲۰۱۳، ساختمان هشت طبقه فرو ریخت و ۱۱۳۴ نفر کشته و هزاران نفر زخمی شدند. بازماندگان داستانهای غمانگیزی را روایت کردند و بسیاری مجبور شدند برای زنده ماندن اعضای بدن خود را فدا کنند. درست یک روز قبل، ترکهای بزرگی در سازه کشف شد که باعث تعطیلی فوری مغازهها در طبقات پایین شد. علیرغم هشدارها برای اجتناب از ساختمان، صاحبان کارخانههای پوشاک در طبقات بالا به کارگران دستور دادند که روز بعد برگردند. فروپاشی رانا پلازا جهان را شوکه کرد و شرایط مرگبار در بسیاری از کارخانههای پوشاک را برجسته کرد.
با تغییر صنعت، برندهای مد مدل زنجیره تأمین خود را از مدل مبتنی بر اعتماد و نوآوری به مدل مبتنی بر بیاعتمادی و مجازات تغییر دادهاند و از تاکتیکهای تنبیهی برای رسیدن به سهمیهها استفاده میکنند. زنجیره تأمین مد مدرن برای حداکثر کارایی و سرعت طراحی شده است و حاشیه سود هنگفتی را برای برندها به قیمت جان کارگران به ارمغان میآورد. این شیوههای اجباری شامل درخواست کمترین قیمت ممکن در حین ثبت سفارشهای بزرگ، تعیین زمانهای تحویل غیرواقعی و تغییر تأمینکننده در هر زمان که کارخانه دیگری بتواند کار را با قیمت کمتر انجام دهد، میشود.
این تغییر، مسائلی مانند سرقت دستمزد را تشدید کرد، که به ویژه در طول همهگیری کووید-۱۹ آشکار شد، زمانی که برندها ۴۰ میلیارد دلار سفارش تکمیلشده را لغو کردند و منجر به تعطیلی گسترده کارخانهها و اخراج کارکنان شد. مطالعهای که توسط دانشگاه شفیلد منتشر شد، نشان داد که در طول همهگیری، دستمزدها به طور متوسط ۱۱ درصد در مقایسه با سطح قبل از همهگیری کاهش یافته است. بسیاری از کارگران برای هفتهها یا حتی ماهها بدون حقوق ماندند و فقر آنها بیشتر شد. یکی از کارگران در هند، ناامیدی بسیاری را با بیان اینکه "ما اساساً اینجا هستیم تا درآمد کسب کنیم و زنده بمانیم" خلاصه کرد. تعطیلی کارخانهها بیش از یک میلیون کارگر پوشاک - عمدتاً زنان، از جمله بسیاری از مادران مجرد - را اخراج یا بیکار کرد. نتیجه، افزایش ناامنی غذایی، خشونت مبتنی بر جنسیت و بیخانمانی بود. مسائل سیستماتیک در صنعت پوشاک، مانند مقررات ضعیف کار و عدم اجرای آنها، این شرایط را بدتر کرده و به برندها اجازه داده است تا بدون هیچ پیامدی به استثمار کارگران آسیبپذیر ادامه دهند.
این استثمار به طور نامتناسبی بر زنان تأثیر میگذارد، که تقریباً ۸۰٪ از کارگران پوشاک را تشکیل میدهند و عمدتاً ۱۸ تا ۳۵ سال سن دارند. وقتی صحبت از تولید پوشاک در کشورهای جنوب جهان میشود، لباسهایی که میپوشیم اغلب به قیمت از دست دادن عزت و امنیت زنان تمام میشود. تبعیض جنسیتی در تمام کشورهایی که پوشاک تولید میشود، فراگیر است. زنان اغلب در کارخانههای بدون نظارت که خشونت در محل کار بدون بررسی انجام میشود، مورد آزار و اذیت کلامی و جسمی و همچنین آزار جنسی قرار میگیرند.
گزارشی از عدالت جهانی کار در سال ۲۰۱۸ نشان داد که خشونت و آزار و اذیت در طیف وسیعی از رفتارها و شیوههای غیرقابل قبول علیه زنان بر اساس جنسیت آنها است، به طور نامتناسبی بر زنان تأثیر میگذارد و میتواند شامل آسیب یا رنج جسمی، روحی یا جنسی و تهدید، اجبار و محرومیت از آزادی باشد. کمپین لباسهای تمیز گزارش داد که زنان اندونزیایی شاغل در کارخانهها اغلب توسط مدیران مرد مورد آزار و اذیت قرار میگیرند که در ازای امنیت شغلی، درخواستهای جنسی میکنند و در صورت امتناع، زنان را به اخراج تهدید میکنند. این حوادث بخشی از یک الگوی گستردهتر سوءاستفاده سیستماتیک است که با اجرای ضعیف قوانین کار و اولویتبندی سود بر حقوق بشر تداوم مییابد.
استثمار کارگران پوشاک در بنگلادش، کشوری که به شدت به این صنعت وابسته است، به وضوح مشهود است. گزارش آکسفام نشان میدهد که ۹۱٪ از کارگران پوشاک بنگلادشی برای تأمین غذای کافی برای خود و خانوادههایشان تلاش میکنند و ۲۵٪ با نوعی سوءاستفاده روبرو هستند. با وجود اینکه بخش پوشاک تقریباً ۱۶٪ از تولید ناخالص داخلی کشور و ۸۴٪ از صادرات کشور را تشکیل میدهد، کارگران همچنان دستمزد کمی دریافت میکنند.
در اواخر سال ۲۰۲۳، اعتراضات گسترده به دلیل دستمزد ناکافی منجر به مرگ حداقل چهار کارگر پوشاک و زندانی شدن بیش از ۱۰۰ کارگر و مدافع، به دلیل خشونت دولت، شد. اگرچه دولت بنگلادش با افزایش حداقل دستمزد به میزان ۵۶٪ به ۱۱۳ دلار در ماه واکنش نشان داد، اما این مبلغ هنوز از دستمزد زندگی ماهانه ۲۱۰ دلاری که برای رهایی کارگران از فقر لازم است، کمتر است. از آگوست ۲۰۲۴، شیخ حسینه، نخست وزیر سابق بنگلادش، پس از قیامهای اخیر که شامل یک جنبش دانشجویی بود و موضوع دستمزد ناعادلانه برای کارگران پوشاک را نیز شامل میشد، از داکا گریخت. در حالی که اکثر کسانی که قبلاً دستگیر شده بودند با قرار وثیقه آزاد شدهاند، هنوز چندین نفر هستند که وثیقه آنها رد شده و هزاران نفر با صدور احکام بازداشت نامشخص که برای ارعاب کارگران و ایجاد فضای ترس صادر میشود، تهدید میشوند.
استانداردهای بینالمللی کار، که توسط سازمان بینالمللی کار (ILO) تعیین شدهاند، شیوههای منصفانه کار را در سطح جهانی ترویج میدهند. این استانداردها شامل حوزههای حیاتی مانند «آزادی تشکل، حذف کار اجباری و ممنوعیت کار کودکان» میشوند. با این حال، اجرای این استانداردها به دولتهای کشورهایی که کارخانهها در آنها قرار دارند بستگی دارد و این امر مستلزم منابعی مانند بازرسان کار و سیستمهای قضایی مؤثر است. متأسفانه، بسیاری از دولتها یا فاقد ظرفیت هستند یا در اجرای کافی این قوانین کوتاهی میکنند.
فراتر از مسئولیت دولتی، شرکتهایی که از این کشورها تأمین میشوند باید اطمینان حاصل کنند که تأمینکنندگان آنها به این استانداردها پایبند هستند. با این حال، تنها ۱٪ از برندها فاش میکنند که چه تعداد از کارگران پوشاک آنها دستمزد کافی برای امرار معاش دریافت میکنند. بدیهی است که نه دولتها و نه شرکتها اقدامات کافی انجام نمیدهند، زیرا آنها همچنان سود را بر ایمنی و جبران خسارت منصفانه کارگران اولویت میدهند. با این حال، امیدی وجود دارد. تلاشهای قانونی مانند قانون مد نیویورک و دستورالعمل بررسی دقیق پایداری شرکتها (CSDDD) اتحادیه اروپا با هدف ایجاد شفافیت و پاسخگو نگه داشتن برندها در قبال رفتار و حقوق کارگران پوشاک انجام میشود.
مصرفکنندگان نیز نقش مهمی در حفظ استانداردهای کار دارند. با تصمیمگیری آگاهانه در خرید و حمایت از برندهایی که در مورد شیوههای کار خود شفاف هستند، مصرفکنندگان میتوانند شرکتها را تحت فشار قرار دهند تا رفتار منصفانه با کارگران را در اولویت قرار دهند. تحقیق در مورد برندها از طریق منابعی مانند شاخص شفافیت مد یا حمایت از ابتکارات مد اخلاقی و پایدار میتواند تأثیر قابل توجهی داشته باشد. انتخابهایی که ما در مورد محل خرید انجام میدهیم، مسئولیت جمعی را به همراه دارد که بر زندگی کارگران تأثیر میگذارد. شما میتوانید با امضای دادخواست «صنعت مد باید تغییر کند» از EARTHDAY.ORG که خواستار حمایتهای قویتر از کارگران پوشاک است، در این امر مشارکت بیشتری داشته باشید.
در مورد زنجیره تامین در صنعت مد بیشتر بخوانید :
دوقلوهای دیجیتال و هوش مصنوعی چگونه زنجیره تامین لوکس را متحول خواهند کرد؟ به گزارش بازار جهانی (2024-25)
استراتژی های منبع یابی چگونه در صنعت مد تغییر می کنند و ERP پوشاک چگونه نقش ایفا می کند (2025)
چالش های صنعت مد در سال 2025: چگونه برندها می توانند بر پایداری، زنجیره تامین و موانع نوآوری غلبه کنند (2025)