تصویر :bonyadimag.ir
مجله بنیادی
فلسفه مینیمالیسم: سفری به اعماق زیباییشناسی و اخلاق در (کمتر، بیشتر است).
مقدمه
مینیمالیسم چیزی فراتر از یک روند طراحی یا یک سبک دکوراسیون داخلی است؛ در عوض، یک فلسفه، یک طرز فکر و گاهی حتی یک سبک زندگی است. مینیمالیسم که در مقابل زیادهروی مادی و شلوغی زیباییشناسی ظهور میکند، تلاشی برای سادگی، عملکرد و کاهش عمدی «سروصدا»های فیزیکی و عاطفی است. شعار «کمتر، بیشتر است» که توسط معمار لودویگ میس ون در روهه ابداع شده است، به سادگی روح زمانه مینیمالیسم را به زبان میآورد: کمتر به معنای وضوح، هدف و زیبایی بیشتر است.
این فلسفه از رشتههای مختلفی مانند هنر، طراحی، معماری و شیوههای زندگی سرچشمه میگیرد، اما به اخلاق، ذهن آگاهی و پایداری نیز فراتر میرود. در این مقاله، تاریخچه، اصول و تکامل مینیمالیسم را از هر دو جنبه زیباییشناختی و اخلاقی بررسی خواهیم کرد. ما بررسی خواهیم کرد که چگونه تفکر مینیمالیستی فراتر از جنبههای ظاهری جذابیتهای نفسانی میرود تا به سوالات عمیقتری در مورد مصرف، ارزشها و بشریت پاسخ دهد.
1 . خاستگاه مینیمالیسم: پیشینه تاریخی و فلسفی
1.1 فلسفه شرقی و مینیمالیسم
مینیمالیسم را میتوان بخش جداییناپذیر فلسفههای شرقی مانند بودیسم، تائوئیسم و ذن دانست. این فلسفهها بر سادگی، تعادل و کنار گذاشتن هر چیز غیرضروری برای دستیابی به وضوح معنوی استوارند. به عنوان مثال، در ذن بودیسم، پوچی و کنار گذاشتن مادیگرایی به عنوان تمام چیزی که به پیروان آن یا راهبهها و راهبانی که آن را تمرین میکنند پیشنهاد میشود، مورد بحث قرار میگیرد. در عوض، آنها را به تلاش برای رسیدن به زیباییشناسی غیرمادی سوق میدهد که مردم را به سمت آرامش درونی سوق میدهد.
به عنوان مثال، در زیباییشناسی زیبایی قدیمی ژاپنی، میتوان «وابی-سابی» یا قدردانی از نقص و ناپایداری را یافت. در وابی-سابی، میتوان ارزش را در چیزهای کماهمیت و ساده یافت، همانطور که در مینیمالیسم یافت میشود. اما وابی-سابی هدف مستقیمتری دارد، زیرا بیشتر به این باور مربوط میشود که کمتر در واقع بهتر است - به ویژه هنگامی که میتوان با چیزهای کمتر، سادگی بیشتری داشت و با چیزهای کمتر، فروتنی بیشتری داشت.
۱.۲ مینیمالیسم و فلسفه غرب:
مینیمالیسم همچنین ریشه در تفکر غربی، به طور خاص از طریق آموزههای رواقیگری دارد. رواقیگرایان، مانند مارکوس اورلیوس و اپیکتتوس، بر آنچه که باید در وهله اول اصلاح شود، یعنی کنترل احساسات و عواطف خود، تمرکز دارند. آنها استدلال میکنند که خوشبختی با داراییهای مادی و زیادهروی به دست نمیآید، بلکه با زندگی مطابق با طبیعت و خویشتنداری به دست میآید.
یکی دیگر از چهرههای برجسته در اندیشه مینیمالیستی، هنری دیوید ثورو، یک فیلسوف متعالی آمریکایی از قرن نوزدهم است. تلاش او در والدن پاند، یک آزمایش سادهزیستی که او در والدن درباره آن نوشت، عملی شورشی علیه فرهنگ صنعتی و مادیگرایانهای بود که در طول زندگیاش بر جامعه حاکم بود. ایده ثورو مبنی بر زندگی آگاهانه در عین سادهسازی زندگی به اساسیترین عناصر آن، شاید یک اصل بنیادی مینیمالیسم باشد.
تصویر :pinterest.com
۲. ظهور مینیمالیسم در هنر و طراحی
۲.۱ مینیمالیسم هنری
مینیمالیسم به عنوان یک جنبش هنری رسمی در دهه ۱۹۶۰ در ایالات متحده آمریکا آغاز شد. این جنبش پاسخی به شدت احساسی اکسپرسیون انتزاعی و زیباییشناسی پیچیده اشکال سنتی هنر بود. هنرمندان مینیمالیست میخواستند هنر را به اساسیترین عناصر آن تقلیل دهند، به طوری که فرم، فضا و ماده جایگزین بازنمایی و روایت شوند.
برخی از بهترین نکات برجسته هنر مینیمالیستی عبارتند از:
اشکال هندسی و اشکال مینیمال.
استفاده از رنگهای بسیار یکنواخت یا رنگآمیزی کم، اگر وجود داشته باشد.
فضا بالاتر از هر چیز دیگری، و همچنین نسبیت در تعامل بین اثر هنری و زمینه آن.
ماتریالیسم شیء؛ اغلب با استفاده از مواد صنعتی مانند فولاد، شیشه یا بتن.
از این نظر، هنرمندان مینیمالیستی مانند دونالد جاد، دن فلاوین و فرانک استلا به حذف ایده هنر به عنوان چیزی در احساسات یا داستانسرایی، بلکه به جای اشیاء به خودی خود و بدون توهم یا نمادگرایی پرداختند. چنین سادگی رادیکالی نه تنها یک انتخاب سبکی، بلکه بیانی فلسفی از ماهیت هنر و ادراک بود.
تصویر :pinterest.com
۲.۲ مینیمالیسم در معماری و طراحی
مینیمالیسم در معماری و طراحی، به ویژه در آثار لودویگ میس ون در روهه و بعدها در آثار جان پاوسون و تادائو آندو، بر این احتمال تأکید داشت که سادگی میتواند شکل خالصی از زیبایی را بهتر مجسم کند. جمله معروف میس، "کمتر، بیشتر است"، به بیان تعیینکننده معماری مینیمالیستی تبدیل شد. طرحهای او شامل خطوط تمیز، فضاهای باز و فقدان تزئینات بود و عملکرد و یکپارچگی مواد را در خط مقدم طرحهای خود حفظ میکرد.
در معماری مینیمالیستی، همه اشکال دلیلی را ارائه میدهند و هیچ چیز گنجانده نشده است اما در کل مجموعه نقشی ندارد. رد افراط و تفریط نه تنها زیباییشناختی، بلکه یک نتیجهگیری اخلاقی بود که نشاندهنده احترام به محیط زیست و انتقادی به شیوه تفکر مصرفگرایی بود. در طراحی محصول، دیتر رامز، طراح صنعتی آلمانی، طراحی "کمتر اما بهتر" را مطرح کرد. کار او، به ویژه با براون، آثار او را با نمونههای واقعی و عالی از رویکرد مینیمالیستی مشخص میکند: کارایی، سادگی و جاودانگی.
بخش اول مطلب : فلسفه مینیمالیسم: سفری به اعماق زیباییشناسی و اخلاق در (کمتر، بیشتر است).
در مورد هنر بیشتر بخوانید :
تأثیر هنر نقاشی و تأثیر نقاشان بزرگ از رنسانس به بعد بر رشد و پیشرفت صنعت مد در دوره های مختلف (2025)