تصویر :pinterest.com
مجله بنیادی
بازتاب گفتمانهای مد لباس در ایران بر اساس نظریه بلومر
چکیده
مد لباس به عنوان نقطه عطف هویت فردی، موضوع منازعات گفتمانی در تاریخ ایران بوده است. از آنجا که هدف جامعهشناسی هنر، تحلیل ماهیت رازآلود اثر و ارتباط آن با جامعه معاصر است، پژوهش حاضر با تأکید بر نظریه مد بلومر، تلاش میکند به این پرسش اساسی پاسخ دهد که مد لباس در ایران چگونه بر اساس شرایط اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و سیاسی در قالب گفتمان تعریف میشود؟ برای پاسخ به این پرسش، پس از بررسی تاریخی، تحلیل تفسیری در سه دوره (دوران باستان، از حکومت قاجار تا انقلاب اسلامی و از انقلاب اسلامی تاکنون) انجام شده و نتایج متفاوتی حاصل شده است. یافتهها، گفتمانهای فرهنگی و ایدئولوژیک دورههای مختلف اجتماعی، آرا و دیدگاههای متمایزی را نشان میدهد که تأثیر قابل توجه و مهمی بر نوع پوشش و مد لباس در هر دوره داشتهاند و در نهایت منعکسکننده قواعد نظام ارزشی جامعه ایرانی هستند. در این مقاله، از روش توصیفی-تحلیلی و روش جمعآوری دادهها به صورت کتابخانهای (اسنادی) استفاده شده است.
مقدمه
جریان اجتماعی مد در جوامع انسانی به دلیل برخوردهای بین فرهنگی، نقاط مشترک زیادی ایجاد کرده و نوع پوشش این جوامع را متنوع ساخته است؛ افزودهای که باید در حوزه عمومی پذیرفته شود. هاوارد بکر (1982)، جامعهشناس، معتقد است که حوزه، مهمترین جنبه تعریف هنر است. او میگوید: «مفهوم هنر، مانند هر مفهوم پیچیده دیگری، تعمیم ماهیت واقعیت را پنهان میکند.» [1] این واقعیت پنهان، از دیدگاه چلمن، به این معنی است: «به نظر میرسد که دو الگوی متفاوت در انتخاب لباس وجود دارد: الگوی اول، استفاده از یک لباس جدید بدون خدشهدار کردن هنجارهای مرسوم و بدون توجه به اعمال دیگران است. در این الگو، لباس به گونهای انتخاب میشود که غیرضروری و غیرطبیعی باشد؛ الگوی اول توجه دیگران را جلب نمیکند. اما الگوی دوم در جهت مخالف است. در این الگو، توجه کنشگر جلب میشود و دیگران را به واکنش به آن برمیانگیزد.» (چلمن، ۱۹۹۸، ۳۵۱). گفتمانهای پوشش، رابطه بین پوشش افراد و قدرتهای اجتماعی موجود را مورد بحث قرار میدهند. پوشش به عنوان یک خوشه به هم پیوسته، سیستمی از کدها و نشانهها، که در طی یک فرآیند تاریخی، در بستر اجتماعی-فرهنگی خود سرچشمه میگیرد و به شدت به اجزا و عوامل سازنده آن وابسته است.
بستر سازنده و روابط درون آن، هم در فرآیند تولید و هم در فرآیند خوانش آن دخیل هستند. علاوه بر این، فرآیند این تولید و خوانش متقابلاً متقابل هستند. هدف جامعهشناسی هنر، تحلیل ماهیت رازآلود اثر و ارتباط آن با جامعه معاصر است و از طریق دستیابی به معنای موجود در هر اثر، میتوان به درک جامعی از جامعه دست یافت و ویژگیهای زمان مورد نظر را شناخت [3]. بنابراین، هدف از طرح گفتمانهای پوشش و مد در ایران، بررسی نقش قدرتهای موجود و مؤثر در تعیین اجتماعی آن به عنوان یک ساختار اجتماعی-فرهنگی است. اهمیت این مقاله در این است که به موضوع مد و لباس به عنوان پدیدهای که منعکسکننده ویژگیها و علایق جامعه پیرامون است، نگاه میکند. پژوهش حاضر میکوشد تا رابطه جامعه و الزامات فرهنگ پوشش و مد لباس را در بستر زندگی ایرانیان بررسی کند.
بر این اساس، با بررسی نوع پوشش و مدی که ساکنان سرزمین ایران میپوشیدهاند و گفتمانهای حاکم بر آن، به سؤالات اساسی زیر پاسخ داده شده است که مد لباس در ایران بر اساس شرایط اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و سیاسی چگونه تعریف میشود؟ آیا مسئله طراحی مد ایرانی میتواند بازتابی از گفتمان فرهنگی و ایدئولوژیک جامعه ایران باشد؟ برای درک سیر این تغییرات و درک پیچیدگیهای مرتبط با آن، پس از بررسی تاریخی، تحولات حوزه پوشاک در ایران به سه دوره (عصر شاه، دوران مدرن و دهههای پس از انقلاب اسلامی) تقسیم شده است.
و معانی و کدهای منتقل شده از این طریق شناسایی و بررسی و نقد شده است که چگونه این حوزه از گفتمانهای غالب بر آن و بازتاب آن بر نوع و مد لباس تأثیر میگذارد. در چارچوب نظری این مقاله، از نظریه اجتماعی بلومر (1969) در مد استفاده شده است.
مرور ادبیات
تاکنون چندین مقاله پژوهشی در مورد مسئله پوشش و مد لباس و مسائل و چالشهای آن در ایران نوشته شده است. مقاله حاضر تلاش میکند با رویکردی مناسب به استنباط جدیدی از متن مباحث قبلی دست یابد. البته رسیدن به این نقطه مستلزم بررسی مسائل موجود و مرتبط است. در ارتباط با مسئله مد لباس ایرانی و گفتمان مرتبط با آن، به استثنای چند مقاله مانند "گفتمانهای پوشش ملی در ایران" نوشته سید سعید زاهد و مهدی کاوه (1391)، سایر مسائل مرتبط با حجاب و جنبههای سیاسی و اقتصادی آن بررسی شده است. در سطح ملی، کتاب «جمهوری فرانسه و روسری» نوشته فرهاد خسروخاور (۱۳۸۶) با طرح موضوع مد و لباس به عنوان یک موضوع اجتماعی در بستر دین، جایگاه دین را در فضای عمومی جامعه نیز مطرح میکند. همچنین، مقاله «پوشش زنان در سینما پس از انقلاب اسلامی» (۱۳۸۷) از محمدرضا جوادی یگانه و حمیده هاتفی به اشکال بازنمایی پوشش و تغییرات آن در ایران طی سه دهه گذشته پرداخته است.
به گفته وی، تصویری که اکنون از گفتمان مد و لباس در رسانهها به دست میآید، تنها بازنمایی از نمودهای بیرونی جامعه است و بسیاری از تغییرات، بازنمایی و واقعبینانه شدهاند. محمدرضا مریدی و فائزه رهگذر (2016)، در پژوهش خود با عنوان «تغییرات زیباییشناختی در طراحی مد در ایران پس از انقلاب اسلامی»، مسئله مد را مرکز گفتمان فرهنگی ایران دانستهاند و معتقدند که نوع پوشش و تصمیمات پیرامون آن در منازعات سیاسی، نشان دهنده مقررات آموزشی و قواعد رفتار هنجاری آنهاست. پژوهش «نگرشها به پوشش رایج در تهران» نوشته مهدی فرجی و نفیسه حمیدی (2009) نیز با طرح پرسشهایی در مورد پوششهای مختلف، انواع پوشش رایج، نحوه استفاده از لباسهای سنتی، میزان اعتماد به مد و شیوههای رایج، مروری بر نحوه پوشش ارائه میدهد. «مطالعهای بر روابط مد در ایران معاصر در دوره معاصر» نوشته میثم اهروبیان صدر (2008) مقاله پژوهشی دیگری است که در آن نویسنده تلاش کرده است عقلانیت جامعه، یعنی «عقلانیتی که مسئله مد لباس را در این دوره از زندگی اجتماعی ایران توجیه میکند»[4] را زیر سوال ببرد تا تاریخ معاصر را در این زمینه مورد بازنگری قرار دهد.
مقاله «بررسی عوامل و ساختارهای مؤثر بر بازار مد لباس در ایران» نوشته کامبیز حیدرزاده و شهرزاد چیتسر (۲۰۱۶) مقاله دیگری است که عوامل و ساختارهای مؤثر بر بازار مد لباس را در سطوح قانونی و اجتماعی در ایران برجسته میکند. در این مقاله، عوامل قانونی و اجتماعی مؤثر بر بازار مد لباس ایران معرفی میشوند.
مروری بر تحقیقات مرتبط با موضوع تحقیق حاضر نشان میدهد که موضوع گفتمان لباس و مد در جامعه ایران نه تنها معانی و ساختارهای متفاوتی را در بر میگیرد، بلکه از چارچوبهای عموماً نامتعارف نیز فراتر رفته و امکان استخراج تفاسیر متنوعی از آن را فراهم میکند که در دورههای تاریخی مختلف، بسته به شرایط موقعیت و امکانات موجود، مشهود است. اما آنچه در این بخش از تحقیق گفته میشود، تحلیل دقیقی از شرایط و عواملی است که این شکل جدید از تجربه را تعریف و بر میسازد. بررسی مفهوم مد لباس و تلاش برای فهم گفتمان آن در بستر جامعه ایرانی، با استفاده از یک مدل نظری با زیرساخت تحلیلی قوی، به ما کمک میکند تا زاویه جدیدی از این مسئله را بیابیم. بر این اساس، مقاله حاضر حاوی نوآوریهایی است.
بخش اول از مطلب : بازتاب گفتمانهای مد لباس در ایران بر اساس نظریه بلومر
در مورد روانشناسی مد بیشتر بخوانید :
روانشناسی مد (2024-25)
مد، منیت و روان: وقتی لباس تغییراتی مثبت در ذهن ایجاد می کند (2025)
تحولات و ورود فناوری های جدید به صنعت مد در آینده و چگونگی تأثیر فناوری بر روانشناسی رفتار مصرف کننده (2025)