تصویر:theguardin/fashion
مجله بنیادی
نحوه لباس پوشیدن ما چه چیزی را در مورد ما آشکار می کند؟ آیا لباس می تواند روی روحیه و رفتار ما تأثیر بگذارد؟ آیا مد و محصولات مختلف آن (لباس، اکسسوری، آرایش...) می توانند به سلامت روانی ما کمک کنند؟ هم یک نقاب اجتماعی و هم یک زبان غیرکلامی، لباس - به عنوان عنصر اصلی زینتی که می پوشیم - نشانگر دقیق و ارزشمندی از نحوه نگاه ما به خود و تصویری است که می خواهیم به دیگران و جهان ارائه کنیم. از رولان بارت گرفته تا ژان بودریار و گئورگ زیمل، بسیاری از روشنفکران از رشتههای مختلف، به ویژه علوم انسانی، بخشی از کار خود را به مد، تزئینات و/یا لباس اختصاص دادهاند. اما سایر علوم شناختی مانند روانشناسی علاقه چندانی به این موضوع نشان ندادهاند - حذفی که بدون شک به دلیل تصوری است که در تخیل جمعی از ماهیت بیهوده، کوچک و بیهوده مد و هر چیزی که حتی از راه دور به ظاهر مربوط میشود، باقی مانده است.
به سوی روانشناسی لباس
از دهه 1920 و آغاز روانکاوی، چهره های مهمی مانند زیگموند فروید و جان کارل فلوگل تلاش کرده اند تا مفاهیم روانی جامعه شناختی مد و لباس را شناسایی و توضیح دهند. در سال 1929، Revue Française de Psychanalyse (مجله روانکاوی فرانسوی) یک سخنرانی توسط فلوگل با عنوان «درباره ارزش عاطفی لباس» (درباره ارزش عاطفی لباس) را تجدید چاپ کرد، در حالی که فروید توجه خود را به فتیشیسم معطوف کرد. در همان سال، الیزابت بی. هورلاک، روانشناس آمریکایی، روانشناسی لباس: تحلیل مد و انگیزه آن را منتشر کرد، مطالعه ای که به نظر می رسد نسبتا ناشناخته مانده است، در حالی که سال بعد، روانشناسی لباس نوشته فلوگل منتشر شد، مقاله ای نقطه عطف که هنوز به عنوان اولین تحلیل الهام گرفته شده از مد و لباس از فروید محسوب می شود. در این متن، روانشناس و روانکاو این ایده را توسعه دادند که لباس به عنوان واسطه ای بین میل کودک برای نشان دادن بدن برهنه خود و ممنوعیت اجتماعی که بدن را با الزام به پوشیدن لباس به خاطر حیا سرکوب می کند، عمل می کند.
جان کارل فلوگل با تکیه بر توپوگرافی دوم فروید، که بر اساس آن ذهن به سه بخش تقسیم میشود (هدف، ایگو و ابرخود)، استدلال میکند که لباس برای تطبیق خواستههایی که این سه نیروی متضاد بر بدن و روان انسان دارند، استفاده میشود. زیرا، اگر انسان در حالت عشق به خودشیفتگی به دنیا بیاید، نتیجه «تمایل به تحسین بدن خود و نشان دادن آن به دیگران است تا دیگران نیز در تحسین شریک باشند. این حالت در خودنمایی بدن برهنه و در نمایش قدرتهایش تجلی طبیعی پیدا میکند و در بسیاری از کودکان قابل مشاهده است.» فلوگل به دنبال درک اینکه چه چیزی باعث لباس پوشیدن می شود، ادامه داد: «اما لباس ها به شدت دوسویه هستند، زیرا هم بدن را می پوشانند و هم در نتیجه تمایلات بازدارنده ای را که ما «حیا» می نامیم، تسلیم می کنند و در عین حال ابزاری جدید و کارآمد برای لذت بخشیدن به نمایشگاه گرایی در سطح جدیدی ارائه می دهند. بنابراین، لباس یک نیاز خودشیفتگی اولیه را برآورده میکند و به یکی اجازه میدهد از نگاه دیگری فرار کند و در عین حال توجه دیگری را نیز جلب کند. این سازشی بین میل به نمایشگاه گرایی و نیاز به سرکوب آن ارائه می دهد. فلوگل خاطرنشان می کند که این پارادوکس «بنیادی ترین واقعیت در تمام روانشناسی لباس است». در سال 1953، ادموند برگلر، روانکاو، متن برجسته دیگری به نام مد و ناخودآگاه را بر اساس نظریه های فلوگل منتشر کرد.
علیرغم کمبود تحقیق در مورد ارتباط بین مد و روانکاوی، آثار معدودی در این زمینه راه را برای مشارکت بیشتر در این زمینه هموار کرده است، مانند Trendy، Sexy و Incase. با احترام به حالت روانکاو (مد روز، سکسی، و ناخودآگاه. برداشت یک روانکاو در مورد مد) (PUF، 2009) توسط روانپزشک و روانکاو پاسکال ناواری، و La Robe de Psyché: Essai de lien entre psychanalyse et lien entre psychanalyse et psychonalyse'sconnecting anddressays evtement (Psyana, 2009) (L’Harmattan، 2015( توسط روان درمانگر کاترین برونیمان، طراح سابق و استاد طراحی و روانشناسی جامعه شناسی مد و ظاهر در مدرسه هنر و طراحی ژنو. کاترین برونیمان، که از توپوگرافی دوم فروید نیز استفاده می کند، همچنین تفکر خود را در سلسله روانشناسی تحلیلی که توسط روانپزشک کارل گوستاو یونگ توسعه یافته است قرار می دهد - مبدع مفهوم روانشناختی "شخصیت"، که مشخص کننده رابط بین فرد و جامعه است، نوعی نقاب اجتماعی که ما را از بیرون تعریف می کند. تزئینات آن به شکل لباس یکی از ممتازترین آواتارهای شخصیت را تشکیل می دهد، اگر نگوییم که ما به بهترین شکل بر آن تسلط داریم.
)پرسونا یک سیستم پیچیده از روابط بین آگاهی فردی و جامعه است. یونگ در 1928 خود در رابطه بین ایگو و ناخودآگاه می نویسد: این یک نوع نقاب نسبتاً مناسب است که از یک سو برای تأثیر قطعی بر دیگران محاسبه می شود، در حالی که از سوی دیگر ماهیت واقعی فرد را می پوشاند. کاترین برونیمن، پیش از این که به نقل از جولیان پیت ریورز، مردم شناس بریتانیایی ادامه دهد، می افزاید: (بیشتر اوقات، لباس نماد چیزی غیر از خودش است: بازنمایی هایی از جهان را به نمایش می گذارد.» ساوریا مندلا، دانشجوی دکترای انسانشناسی مد و زبانشناسی، توضیح میدهد: «لباسها اولین شی هستند که هنگام مواجهه با بدن دیگری رمزگشایی میکنیم. ما یک قضاوت ارزشی تقریباً آنی انجام می دهیم. اما هر فردی که زینت خود را می آفریند این کار را آگاهانه انجام می دهد.
La piel que habito
همانطور که هانری میشو نویسنده اشاره می کند، "مفهومی از خودی که می پوشیم"، لباس ها و تزئینات آنها را می توان آینه ای از روان در نظر گرفت. و چه دقیق و چه تحریف کننده (داوطلبانه یا ناخودآگاه) به نشانه های مهمی برای روان درمانگران خاص تبدیل شده اند. روانپزشکان کاترین ژوبرت و سارا استرن در کتاب Déshabillez-moi سعی کردهاند این نشانهها را تشریح کنند. Psychanalyse des comportements vestimentaires (من را درآور: روانکاوی رفتار لباس) (Hachette, 2005). در چندین تصویر، آنها رفتارهای مختلف لباس و آنچه را که می گویند در مورد اینکه ما چه کسی هستیم، چه کسی دوست داریم باشیم یا برعکس، چه کسی باشیم را تجزیه و تحلیل می کنند.
بخش اول مطلب مد، منیت و روان: وقتی لباس حال و هوا را ایجاد می کند
در مورد روانشناسی مد بیشتر بخوانید :
روانشناسی رنگ ها و اهمیت آن در درک رفتار در فرهنگ های مختلف در صنعت مد چیست؟ (2024-25)
روانشناسی مد (2024-25)
روانشناسی در انتخاب رنگ لباس شما (2024-25)
روانشناسی مصرف: رمزگشایی از آنچه رفتار خرید ما را تحریک می کند (2025)